( 0. امتیاز از 0 )

برادر بزرگوار آیت‌الله سید احمد خسروشاهى، علاوه بر مبارزاتى كه در دوره رضاخان و سپس در دوره حكومت قلابى دمكرات فرقه سى پیشهورى در تبریز به عمل آورد، پس از قیام 15 خرداد 42 هم ، تا مراحل پیش از انقلاب نقشى اساسى در مبارزه منطقه آذربایجان به ویژه تبریز داشت و...

مبارزات سیاسى

برادر بزرگوار آیت‌الله سید احمد خسروشاهى، علاوه بر مبارزاتى كه در دوره رضاخان و سپس در دوره حكومت قلابى دمكرات فرقه سى پیشهورى در تبریز به عمل آورد، پس از قیام 15 خرداد 42 هم ، تا مراحل پیش از انقلاب نقشى اساسى در مبارزه منطقه آذربایجان به ویژه تبریز داشت و از این رو چندین بار دستگیر و زندانى و یا تبعید گردید كه امیدوارم دوستان صاحب اسناد! در بخش تاریخ انقلاب در آذربایجان منصفانه و بدون حب و بغض شخصى، به تفصیل به آن بپردازند، در اینجا فقط اشاره‌اى كوتاه به موضوع مى‌كنم :

برادر بزرگوار، روابط صمیمى و دوستانه‌اى با حضرت امام خمینى1 از دوران تحصیل در حوزه علمیه قم داشت . در واقع اخوى با امام در درس مرحوم آیت‌الله حائرى، موسس حوزه علمیه ، هم‌دوره بود و در مدرسه دارالشفاء، حجره‌اى در كنار حجره ایشان و آیت‌الله لواسانى داشت كه موجب تحكیم روابط شده بود و این آشنایى و دوستى تا روز آخر استمرار داشت.

اخوى هر سال یك بار به قم مى‌آمد و امام خمینى از جمله بزرگانى بودند كه بلافاصله به دیدار ایشان تشریف مى‌آوردند و در دید و بازدید كه اغلب، نگارنده این سطور هم حضور داشت ، میزان انس و الفت بین امام و ایشان كاملا مشهود بود.

 در آغاز نهضت و پیش از حوادث خونین 15 خرداد، آقاى شیخ حسن صانعى به سراغ من آمد كه حاج آقا با شما كار دارند (منزل من ، در محلّه یخچال قاضى متّصل به خانه حضرت امام بود، بعد از مراجعت شهید هاشمىنژاد و آقاى سید حسن ابطحى به مشهد كه در آن ساكن بودند، این منزل نصیب ما شده بود و آقاى حاج محمود آقا لولاچیان، بانى خیر این امر بود). بلافاصله به خدمت ایشان رفتم .فرمودند:

این حركتى كه از قم آغاز شده ، اگر توسط آقایان علماى بلاد تأیید و پى‌گیرى
نشود، دستگاه فكر مى‌كند كه قم تنهاست و آن وقت نتیجه مطلوب به دست نمى‌آید. خوب است جنابعالى به تبریز و دیگر بلاد آذربایجان تشریف ببرید و با آقاى اخوى و آقاى مجتهدى و آقاى قاضى و بقیه علما تماس بگیرید، موضوع را بگویید و خطرات را گوشزد كنید و متن تلگراف‌هاى آقایان قم را نشان دهید، تا آقایان بلاد هم اقدام كنند.

هزینه سفر را هم امام دادند و من پس از امر، به ملاقات آیت‌الله شریعتمدارى براى كسب نظر تأییدى ایشان رفتم كه ایشان موافق بودند و من همان روز عازم تبریز شدم . همراه جناب آقاى شیخ محمود وحدت و جناب آقاى محمد حسن بكائى ـ هر دو از وعّاظ معروف  تبریز ـ با اخوى و بقیه علما ملاقات كردم و تلگراف نخستین تبریز توسط اینجانب تهیه و توسط آقایان تبریز تكمیل و امضا و مخابره شد و تا تیمسار مهرداد ـ رئیس ساواك تبریز ـ از موضوع آگاه شود، من همراه آقاى بكائى به مرند، خوى ، رضائیه، عجبشیر و شبستر هم رفته و از آقایان آن دیار در تأیید حركت، تلگراف گرفته و به مركز مخابره نموده و به قم مراجعت كرده بودم .

اعلامیه‌اى مستقل

در مراحل بعدى و به دنبال بازداشت امام خمینى، پس از كشتار وحشیانه  15 خرداد، آذربایجان نیز به حركت درآمد و علما و مردم مسلمان، با تعطیل كردن مساجد و درس‌ها و بازار، اعتراض و خشم خود را اعلام نمودند...

در این برهه آیت‌الله سید احمد خسروشاهى اعلامیه‌اى مستقل منتشر ساخته و اقدام رژیم را تقبیح و محكوم كردند و البته حقیر نیز به نوبه خود ـ و طبق معمول ـ در این امر و تهیّه اعلامیه به نحوى دخیل بودم...

متن اعلامیه ایشان بدین قرار بود :

بسم الله الرحمن الرحیم

مردم مسلمان آذربایجان! واقعه شوم و جانگداز 12 محرم قلوب طبقات را جریحه‌دار ساخت و سبب شد كه عده‌اى از علماى اعلام این استان نیز مانند سایر نقاط
ایران به مركز مهاجرت نموده و عملاً برخلاف تمام شایعات و دروغ‌پردازى‌ها، اتحاد و اتفاق و همدردى و پشتیبانى خود را ابراز نمایند و بالنتیجه در جلسات مذكوره شركت نموده و در اصلاح امور تا سر حدّ امكان بكوشند. هدف اساسى علماى مهاجر علاوه بر ابراز پشتیبانى، دو مطلب بود :

1ـ استخلاص عموم بازداشت‌شدگان این حادثه از آیات عظام و مبلّغین و سایرطبقات.

2ـ تعقیب این نهضت مقدس كه صلاح دین و ملت و بقاء و استقرار كشور بستگى كامل به آن دارد. نهضتى كه عموم طبقات طرفدار آن بوده واز دادن تلفات جانى و مالى خوددارى ننموده است.

متأسفانه قبل از عملى شدن این دو امر و به جاى تقدیر از حسن نیّت علماى بزرگ كه با گذشت و فداكارى در اصلاح امور صمیمانه كوشش مى‌كنند، ما را به همراهى گروهى از علما شبانه دستگیر نموده و جبرآ به شهرهاى خود اعزام داشتند و برخلاف تمام اصول آزادى و قانون كشور (آزادى اختیار مسكن) همه گونه آسایش ما را سلب كردند.

آرى، شبانه ما را توقیف كردند و حتى نگذاشتند كه با حضرت آیت‌الله العظمى آقاى شریعتمدارى (دامت بركاته) و آیت‌الله العظمى آقاى میلانى (دامت بركاته) و سایر علماى عظام تهران تودیع و خداحافظى نماییم.

اكنون جاى بسى خوشوقتى است كه قسمت اول این هدف تا حدّى به طور كامل صورت عمل به خود گرفته است، حتى دیروز خبر آزاد شدن حضرت آیت‌الله العظمى آقاى خمینى (دامت بركاته) در سراسر كشور با شور و شوق عجیب عموم مردم مسلمان روبرو گردید.

البته جامعه روحانیت و علماى بزرگ به همین مقدار اكتفا نكرده و هدف‌هاى مقدس دینى خود را تعقیب خواهد كرد و نهضتى را كه با پشتیبانى عموم طبقات به وجود آمده، ادامه خواهد داد یعنى با تمام قوا حدّاكثر كوشش خود را به كار خواهد
برد تا در محیط آرام و از طریق مسالمت‌آمیز مشكلات دینى و اجتماعى و خواسته‌هاى مردم غیور و مسلمان را اصلاح نماید و در این راه از ارواح طیّبه ائمّه اطهار : و از حضرت ولىّ عصر (عج) استمداد نموده و از پشتیبانى همه جانبه ملت مسلمان برخوردار خواهد بود.

            14 ربیع الاول  1383

            الاحقر سیّد احمد خسروشاهى

***

و البته پیش از این ماجرا، پس از قیام مردم سراسر ایران و حركت علماى بزرگ بلاد به سوى تهران، براى اعتراض به بازداشت امام و كشتار مردم، اینجانب به خواست آیت‌الله شریعتمدارى، مجددآ براى تشویق علماى تبریز و شركت در حضور علماى بلاد در تهران، باز به تبریز رفتم و این بار همراه اخوى معظم و آیت‌الله آقاى حاج میرزا عبدالله مجتهدى و آیت‌الله آقاى حاج سید یوسف حكم‌آبادى به تهران آمدیم و تا روز دستگیرى ، در باغ ملك حضرت عبدالعظیم ، به فعالیت ادامه دادیم ، تا آنكه یك شب پس از نماز، اینجانب همراه اخوى بزرگوار و حجج اسلام آقایان : حاج شیخ حسین اهرى، شیخ حسین گوگانى و حاج سیّد مهدى دروازه‌اى دستگیر و شبانه به تبریز تبعید(؟!) شدیم و برادر بزرگوار به محض رسیدن به تبریز، اعلامیه‌اى منتشر ساخت[1]  كه متن آن را نقل كردم ، ولى نقل دیگر ماجراها را به وقت     

مناسب‌ترى موكول مى‌كنم .

 

در پایان این شرح حال كوتاه و نقش اخوى معظم در مسائل نهضت اسلامى ایران، گزارشى را نقل مى‌كنیم كه مهرداد، رئیس ساواك تبریز، پس از دستگیرى ایشان و یاران ، آن را به مركز ارسال داشته است . لحن گزارش ، موقعیّت و اهمیّت مرحوم اخوى را در مبارزه نشان مى‌دهد :

مدیریّت كل اداره سوم

متمنّى است به عرض تیمسار قائم مقام ساواك برسد :

به فرموده تیمسار قائم مقام سازمان اطلاعات و امنیت كشور، با استفاده از دو روز تعطیلات به آذربایجان عزیمت و اینك نتیجه بررسى‌هاى معموله را ذیلا به استحضار مى‌رساند :

1. در نتیجه اقدامات قبلى و پى‌گیرى‌هاى مداوم آن ، اختلافات نسبتآ زیادى بین روحانیون طراز اول تبریز به علت تندروى‌هاى آقایان میرزا محمد على قاضى طباطبایى و سیّد احمد خسروشاهى و چند تن دیگر ایجاد و به تدریج معتقد شده‌اند كه سخنرانى‌هاى دو نفر مذكور ـ كه معمولا روزهاى چهارشنبه و پنجشنبه هر هفته پس از خاتمه نماز جماعت در مساجد شعبان و حاجى میرزا یوسف مجتهدى به عمل مى‌آید و ارتباطى با مسائل مذهبى ندارد ـ بالمآل به ضرر جامعه روحانیون منجر خواهد گردید.

2. اكثریّت بازرگانان و اصناف كه با توجّه به ركود فعلى بازار، مایل به ادامه كسب و كار خود در محیط آرام هستند، تا حدّ زیادى به حقایق امور پى برده و مایل نیستند كه بیش از این ، تحت تأثیر و تلقینات سوء بعضى از روحانیون قرار گیرند.

3. با كمال تأسف ، مشاهده گردیده مقامات قضایى لشكر، هفت نفر از متّهمانى را كه در تاریخ 14/7/42 (روز افتتاح مجلسین) به علّت تحریك مردم به بستن بازار از طرف شهربانى دستگیر و جهت تعقیب قانونى از طرف ساواك به لشكر معرفى شده بودند، به علت فقد دلیل (یا اینكه دلایل كافى علیه ایشان
 

وجود نداشت)، به فاصله یك ساعت آزاد نموده است . این روش مقامات قضایى لشكر كه بر خلاف انتظار و رویه قبلى بوده است ، تأثیر بسیار سوئى بخشیده و علاوه بر تجرّى آزاد شدگان ، منجر به این گردیده است كه شهربانى تبریز از دستگیرى و معرفى سایر متّهمین خوددارى نماید.

4. مسجد معروف به قلعه بیگى كه از طرف شهربانى بسته شده بود و به وعّاظ ناراحت ، اجازه رفتن بالا منبر داده نمى‌شد، مجدّدآ باز و چند نفر از نام‌بردگان كه سابقه طرد از تبریز به مركز را دارند، دوباره به كار خود و تبلیغ مردم مشغول گردیده‌اند.

روی جلد رساله عملیه آیت الله آقا سید احمد خسروشاهی

نظریه

الف) براى اینكه ادامه سخنرانى‌هاى میرزا محمد على قاضى طباطبایى و سیّد احمد خسروشاهى و اقدامات چند نفر از روحانیون و وعاظ ناراحت ، بالأخره باعث گمراهى مردم و موجب حوادث نامطلوب خواهد شد، با توجّه به نزدیك شدن ماه رمضان ، مصلحت منطقه چنین ایجاب مى‌نماید كه در درجه اول ، اشخاص مشروحه زیر به وسیله شهربانى و با پشتیبانى و راهنمایى‌هاى ساواك دستگیر و به مركز اعزام گردند، مشروط به اینكه حداقل به مدت یك سال از مراجعت آنان به آذربایجان قویّآ جلوگیرى شود، در غیر این صورت ، بدون تردید نتیجه معكوس گرفته خواهد شد :

1. میرزا محمد على قاضى طباطبایى ؛ 2. سیّد احمد خسروشاهى ؛ 3. میرزا محمد على انگجى (رئیس كمیته جبهه ملى استان)؛ 4. اشراقى ؛ 5. دروازه‌اى ؛ 6. انزابى .

ب) در صورتى‌كه پس از دستگیرى نام‌بردگان ، باز هم سایرین از اعمال خود دست بر ندارند، اشخاص مشروحه زیر متعاقبآ دستگیر و حدّاقل به مدت یك سال از منطقه طرد گردند :

1. حاج میرزا عبدالله مجتهدى ؛ 2. ناصرزاده ؛ 3. گو
اهرى [2] ؛ 5. سیّد جواد هشترودى ؛ 6. بكایى .

 

پ) به احتمال قریب به یقین ، دستگیرى سرى اول مخصوصآ ردیف 1 و 2 و  3 عكس‌العمل‌هایى ایجاد وحوادث سوئى به بار خواهد آورد. براى جلوگیرى از خطرات احتمالى ، و با توجه به اینكه در جریانات چند ماه اخیر در نتیجه تدابیر متّخذه ، هیچ‌گونه حادثه سوئى در منطقه رخ نداده است ، مقامات استاندارى و انتظامى و امنیتى عقیده‌مندند كه به محض احساس خطر و به منظور جلوگیرى از وقوع حوادث نامطلوب ، این اختیار قبلا به استاندارى داده شود كه حداكثر به مدت یك هفته ، حكومت نظامى اعلام و طبق مقررات آن رفتار شود.

ت) به موازات دستگیرى سرى اول در تبریز و براى اینكه عكس‌العمل‌هایى در سایر نقاط استان نشان داده نشود، اجازه داده شود كه درباره چند نفر از روحانیون مخالف و ناراحت منطقه من جمله اردبیل ، آذرشهر و اهر به همین منوال اقدام گردد.

            رئیس سازمان اطلاعات و امنیّت آذربایجان شرقى

مهرداد

        

گوشه‌اى از متن گزارش رئیس ساواك تبریز به مركز

... فعالیت‌هاى گسترده و روزافزون آیت‌الله خسروشاهى، قاضى، مجتهدى، انگجى و دیگر علما و وعّاظ تبریز، رئیس ساواك تبریز را بر آن داشت كه در تاریخ 28 مهر 1342 ش از «مركز» بخواهد كه اجازه دهند، از تحركات روزافزون برخى از علماى برجسته از جمله آیت‌الله خسروشاهى جلوگیرى به عمل آید :

«به منظور قطع ریشه فساد و جلوگیرى از تحركات علنى چند تن از روحانیون كه اهالى را دعوت به ادامه مبارزه و ایستادگى در مقابل قواى انتظامى مى‌نمایند و این عمل در روحیه متعصبین این شهر بسیار مؤثر واقع و در صورت ادامه آن امكان وقوع حوادث ناگوار مى‌رود، كمیته امنیت مصمم است كه چهار نفر از علماى طراز اول به اسامى: قاضى طباطبایى، سید احمد خسروشاهى، میرزا عبدالله مجتهدى و میرزا محمد على انگجى و دو نفر از وعّاظ ناراحت به نام‌هاى انزابى و ناصرزاده را دستگیر و به مركز اعزام دارد. چون طبق اوامر صادره، دستگیرى این قبیل اشخاص مستلزم كسب اجازه قبلى از مركز مى‌باشد مقرر فرمایند مقتضیات رأى عالى را سریعآ امر به ابلاغ فرمایند. توضیحآ به عرض مى‌رساند ضمن اینكه ممكن است دستگیرى نامبردگان منجر به تعطیلى بازار و وقوع حوادثى بشود، ولى در عین حال دستگیرى آنان تأثیر فوق‌العاده زیادى در امنیت منطقه داشته و به این ترتیب ریشه فساد به كلى قطع خواهد شد...» و همانطور كه در سند قبلى نقل شد، مهرداد، به شدت خواهان دستگیرى برخى از روحانیان مبارز، از جمله آیت‌الله خسروشاهى، قاضى و انگجى و... است :

«... اقدامات چند نفر از روحانیون مخالف و وعّاظ ناراحت بالأخره باعث گمراهى مردم و موجب وقوع حوادث نامطلوب خواهد شد. با توجه به نزدیك شدن ماه رمضان، مصلحت منطقه چنین ایجاب مى‌نماید كه در درجه اول اشخاص مشروحه زیر به وسیله شهربانى و با پشتیبانى و راهنمایى‌هاى ساواك دستگیر و به مركز اعزام گردند، مشروط به اینكه حداقل به مدت یك سال از مراجعت آنان به آذربایجان قویآ جلوگیرى شود. در غیر این صورت بدون تردید، نتیجه معكوس گرفته خواهد شد: 1. میرزا محمّد على قاضى طباطبایى، 2. سیّد احمد خسروشاهى، 3. میرزا محمد
على انگجى (رئیس كمیته جبهه ملى استان)، 4. اشراقى، 5. دروازه‌اى، 6. انزابى...»

تیمسار! مهرداد! همچنین در سوم آذر 1342 ش در گزارش به مركز مى‌نویسد :

«... براى خاتمه دادن به تبلیغات سوء چند تن از روحانیون، مراتب مجددآ در كمیته امنیت مطرح و تصمیمات زیر اتخاذ گردید :

1. قرار شد آقایان قاضى طباطبایى، سید احمد خسروشاهى، دروازه‌اى، انزابى، ناصرزاده و میرزا محمد على انگجى دستگیر و به مركز اعزام شوند.

2. نسبت به دستگیرى میرزا محمد على انگجى كه فعلا در مسافرت تهران و قم مى‌باشد، به ساواك مركز و شهربانى كل گزارش شود كه نامبرده را در مركز دستگیر و یا نگذارند به آذربایجان بیاید، زیرا دستگیرى ایشان در تبریز با نفوذى كه برادر مجتهد ایشان در بین مردم دارد، ممكن است حوادث نامطلوبى ایجاد نماید. نامبرده در تهران در منزل برادرش حاجى میرزا مهدى انگجى است...»

و بالاخره، تیمسار! مهرداد، نقشه خود را عملى مى‌سازد و به سركوب مردم و دستگیرى علماى بزرگوار و اعزام آن‌ها به زندان قزل قلعه تهران، اقدام مى‌كند.

چگونگى این دستگیرى و واكنش‌هاى مردم را، دوست و همكار گرامى ، مورّخ محقق جناب حجّت‌الاسلام و المسلمین آقاى  على دوانى در كتاب خود چنین نقل مى‌كند :

... علماى اعلام تبریز، ترتیب كار را طورى داده بودند كه هر شب در مسجد یكى از آقایان ، همگى اجتماع كنند و ضمن بیان مسائل اسلامى ، مردم را در جریان روز و آنچه براى مراجع عالى‌قدر و شخص آیت‌الله خمینى روى داده بود، قرار دهند. این كار عملى شد و مردم نیز استقبال پر شورى از آن به عمل آوردند.

عمّال رژیم ضدّ مردمى نیز در تاریخ 12 آذر 1342، سه تن از علما و ائمه جماعات مرحوم حاج سید احمد خسروشاهى و حاج سید محمد على قاضى طباطبایى و حاج سیّد مهدى دروازه‌اى و دو تن از وعّاظ به نام آقایان حاج میرزا حسن ناصرزاده و حاج میرزا محمد حسین انزابى را دستگیر و به تهران
آوردند و مستقیمآ به زندان قزل قلعه برده و زندانى نمودند.

به دنبال دستگیرى روحانیون تبریز، اهالى غیرتمند این شهر، دست به اعتصاب زدند، و بازار و مغازه‌هاى خیابان‌ها بسته شد. این اعتصاب تا چهار روز ادامه داشت . رژیم شاه ، به منظور سركوبى اعتصاب كنندگان حكومت نظامى اعلام كرد و عدّه‌اى از مردم را بازداشت نمود.

بعد از دستگیرى علما و وعّاظ نام برده ، چون رژیم مى‌دانست سایر روحانیون و گویندگان آذربایجان شدّت عمل نشان خواهند داد، جمعى دیگر از گویندگان به نام تبریز، آقایان حاج شیخ عیسى اهرى ، حاج شیخ محمدحسن بكایى ، حاج میرزا محمود وحدت ، حاج سیّد جواد هشترودى ، حاج میرزا محمد جلیلى اسنقى ، حاج میرزا عبدالرحمن واثقى بخشایشى و حاج میرزا حمید بنابى را در خود تبریز دستگیر و همان جا در ساواك بازداشت نمود.

چون در تهران نیز به عنوان بازداشت علماى تبریز تظاهراتى توسط دانشجویان به راه افتاد، رژیم جمعى از دانشجویان رشید را بازداشت و زندانى كرد، تا نشان دهد كه چه در تهران و چه در تبریز، و چه در دانشگاه و چه در بازار، خواه مقامات روحانى باشند، یا افراد دانشگاهى و بازارى ، همین كه بر ضدّ رژیم قد علم كردند، پاسخ آن‌ها مسلسل و گلوله و بازداشت و زندان است .

آیت الله سید احمد خسروشاهی در اواخر عمر

آقایان علما و وعاظ تبریز، 45 روز در زندان قزل قلعه و 15 روز در زندان خصوصى سلطنت آباد و 15 روز دیگر هم در منازل تحت نظر و مراقبت شدید مأمورین قرار داشتند؛ به‌طورى‌كه از زندان هم بدتر بر آن‌ها گذشت و به طور خلاصه چندین ماه بدین گونه و به سختى در تهران زندانى و بازداشت بودند. البته چند نفر از آقایان وعاظ نامبرده را هم به تهران آوردند و در زندان قزل قلعه زندانى نمودند... .[3]

البته علیرغم غرض‌ورزى‌ها و انحصارطلبى‌هاى بعضى از مدعیان مبارزه و تخریب
و سیاه‌نمایى درباره زحمات و فعالیت‌هاى دیگران، مبارزات اخوى بزرگوار تا نزدیكى پیروزى انقلاب اسلامى ایران ادامه یافت[4]  كه شرح آن نیازمند فرصت دیگرى است ...

* * *

رحلت...

 سرانجام برادر بزرگوار در تاریخ 28 خرداد 1356 در تبریز به رحمت حق پیوست و با تجلیل و اكرام كامل مردم غیور و مسلمان تبریز و علماى عظام ، تشییع شد و جنازه طبق وصیت، به مشهد منتقل و در صحن مطهر حضرت رضا علیه السلام به خاك سپرده شد. مجالس ترحیم و بزرگداشت آن مرحوم در تبریز و شهرهاى دیگر از سوى طبقات مختلف مردم به مناسبت اوّلین هفته توسط آیتالله قاضى طباطبایى و به مناسبت چهلمین روز توسّط اخوان و خانواده، با حضور انبوه مردم مسلمان تبریز برگزار گردید. (رحمه‌الله و أسكنه فى جنّته الخاصّة لعباده)

در اینجا یكى دو نمونه از اعلامیه‌هاى مجلس بزرگداشت ایشان را مى‌آوریم :


[1] . متن اصلى اعلامیه را به درخواست اخوى معظم، گویا آیت‌الله سبحانى نوشته بودند و بعد، من آن را«تكمیل» و «ویرایش» نمودم و سپس طبق معمول به سراغ زنده‌یاد «سیّد جواد پیمان»، مدیر روزنامه وچاپخانه مهد آزادى، رفتم و اعلامیه، شبانه در چاپخانه روزنامه چاپ شد و خود مرحوم پیمان ، آن‌ها راآخر شب به منزل ما آورد و فردا صبح ، همه‌جا پخش گردید. خدمات پیمان در مبارزات آذربایجانناشناخته ماند. او چند سال پیش به رحمت حق پیوست . در واقع ، وى روش پدر خود مرحوم اسماعیل پیمان را داشت .

[2] . عیسى اهرى.

[3] . على دوانى ، نهضت روحانیون ایران، ج 4، ص 241 ـ 240.

[4] . رجوع شود به محتواى اعلامیه‌هایى كه در پى مى‌آید.

به مطلب امتیاز دهید :
( 0. امتیاز از 0 )
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر