Rated 5.00/5 based on 1 readers reviews
به مطلب امتیاز دهید :
( 0. امتیاز از 0 )

ناشر : کلبه شروق
گردآورنده : سیدهادی خسروشاهی
«اجازه» در محافل حوزوی و فرهنگ اسلامی، در موارد و زمینه‌های مختلف مانند: اجتهاد، نقل حدیث، امور حسبیه و... در واقع نوعی گواهی علمی ـ معنوی است که...

 

فهرست

مقدمه

۱ـ امام خمینی

۲ـ آیت الله سید ابوالقاسم خویی

۳ـ آیت الله سید محمد هادی میلانی

۴ـ آیت الله سید محمدکاظم شریعتمداری

۵ـ آیت الله شیخ ابوالفضل زاهدی قمی

۶ـ آیت الله سید احمد زنجانی

۷ـ آیت الله شیخ مرتضی حائری

۸ـ آیت الله سید محمدصادق روحانی

۹ـ‌آیت الله محمد کاظم شریعتمداری

10ـ اجازه ای دیگر از آیت الله شیخ مرتضی حائری

11ـ آیت الله شیخ عبدالجواد اصفهانی

12ـ آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانی

13ـ آیت الله مرعشی نجفی

14ـ مکتوبی از امام خمینی

پیوست ها

دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش

گواهینامه مدارج علمی

مقدمه

«اجازه» در محافل حوزوی و فرهنگ اسلامی، در موارد و زمینه‌های مختلف مانند: اجتهاد، نقل حدیث، امور حسبیه و... در واقع نوعی گواهی علمی ـ معنوی است که به طلاب علم  فضیلت، پس از طی مراحل تحصیلی و کسب مقامات علمی، از طرف اساتید و مراجع، به عنوان سند و مدرک، داده می‌شود.

به عبارت دیگر: این گواهی‌ها از سوی اساتید و بزرگان فقه و حدیث، در واقع برای تأیید دانش‌اندوزی، کسب علم و معرفت و وصول به مرتبه اجتهاد، یا نقل حدیث و تصرف در امور شرعی خاص، برای تلامیذ خود و یا طلاب دارای صلاحیت، صادر می‌گردد.

 

مهمترین نوع اجازات، اجازه اجتهاد است که در آن، استاد یا مجتهد والامقامی، به مراتب علمی ـ فقهی و اصولی تلمیذ خود گواهی می‌دهد و رسیدن او به مرتبه اجتهاد را تصدیق می‌کند و توانایی فقهی او را در استنباط احکام شرعی، مطابق موازین و اصول دینی، تایید می‌نماید. به عبارت روشن‌تر: «اجتهاد» در فقه اسلامی به معنای ورود در استنباط احکام شرعی با شروطی خاص از منابع قرآنی، حدیثی، عقل و اجماع است. صدور اجازه اجتهاد از سده هفتم و هشتم در حوزه‌های علمیه شیعی رواج یافته است.

 

 اجازه «امور حسبیه» نوعی دیگر از اجازت شرعی است که در آن فقیه و عالمی، به فرد مورد اعتماد خود اجازه دخالت در امور حسبیه که از اختیارات «فقیه جامع الشرایط» و حاکم شرع است، می‌دهد تا مثلاً به نمایندگی از طرف او، وجوهات شرعی را از مقلدان و مؤمنان دریافت نماید و طبق صلاحدید خود، در موارد خاص هزینه کند و یا بخشی از آن را برای اداره امور حوزه‌ها به شخص اجازه دهنده، برساند و همچنین بتواند در حل و فصل امور مرتبط با مسائل شرعی و زندگی مردم، نظارت کند و در احقاق حقوق مستضعفین، بینوایان و ایتام بکوشد.

 

اما اجازه در «نقل حدیث» که اغلب با رخصت شفاهی و کتبی «شیخ» و «راوی»، برای نقل و روایت احادیث مضبوط در متون مجاز می‌گردد، در واقع به عنوان یک نوع سند ارزشی در شناخت مرتبه علمی دانشمندان و آگاهی از اندیشه‌ها و موقعیت علمی آنان تلقی می‌شود و به همین دلیل جایگاه پرارزش و ویژه‌ای در فرهنگ شیعی دارد.

 

پیشینه صدور اجازه حدیث به زمان حضور و حیات ائمه شیعه: باز می‌گردد. و کهن‌ترین سند که موضوع اجازه نقل حدیث در آن به گونه‌ای خاص مطرح گردیده، روایتی است از سلیم بن ابی حیه که از اصحاب حضرت امام صادق7 به شمار می‌آید. در این روایت، امام صادق7 به او توصیف کرده تا برای فراگیری حدیث نزد ابان بن تغلب برود و سپس می‌فرماید: «آنچه او بر تو روایت کرد، می‌توانی از من روایت کنی.»[1]

 

از مهم‌ترین آثار مکتوب و معتبر درباره اجازات شیعی، می‌توان بر منابع زیر اشاره کرد: اجازه علامه حلی بنی زهره، اجازات بحارالانوار،[2] اجازات آیت الله میرزا حسین نوری در «خاتمه مستدرک الوسائل»، اجازه کبیرة اثر سید عبدالله موسوی جزائری، المشیخه او الاسناد المصّفی الی آل المصطفی از علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی و الطرق و الاسانید الی مرویات اهل البیت: از آیت الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی

بعضی از اجازات دربردارندۀ آگاهی‌های علمی و تاریخی و فهرست آثار اجازه دهنده است. گاهی در متون اجازات وصایای عرفانی و اخلاقی نیز مطرح شده است. در شماری از اجازات، محل و تاریخ صدور اجازه اهمیت بسزائی در شناخت دقیق دانشمندان دارد.

 

استاد محمدرضا حکیمی درباره اهمیت اجازه نقل حدیث می‌نویسد:

«... یکی از مسائل مهم، در تاریخ فرهنگ اسلامی و به خصوص فرهنگ شیعی، موضوع صداقت در روایت و اجازۀ نقل حدیث است. علمای امین و بزرگ اسلام، از روزگاران عهد پیامبر اکرم و ائمۀ طاهرین و صحابه، در نقل حدیث دقت بسیار می‌کرده‌اند و برای قبول حدیثی از راوی و ناقل، شروط بسیاری قائل بوده‌اند و تا شخصی را از حیث علم به حدیث و فهم مضمون آن و تقوی در نقل حدیث، واجد شرایط نمی‌دیدند، به او اجازۀ روایت حدیث نمی‌دادند و اگر حدیثی روایت می‌کرد از او نمی‌پذیرفتند. و همین امر است که موجب پدید آمدن «سلسلۀ اجازات» در علم حدیث شده است و زندگی محدثان را رنگی ویژه بخشیده است، که خود در فرهنگ اسلام ـ از نظر علمی و اخلاق علمی ـ واجد اهمیت بسیار است و جایی خاص دارد.

 

علمای بزرگ، هم به اجازۀ شفاهی در نقل حدیث مقید بودند و هم اجازۀ کتبی، و هر جا استاد حدیثی و شیخ صاحب اجازه‌ای در حدیث، نشان می‌کردند نزد او می‌شتافتند تا با استجازه از وی و قبول شروط او در نقل، اسناد حدیثی خویش را به پیامبر و ائمه و صحابه برسانند، یا اگر «اسنادی» دارند آن را مستحکم‌تر کنند.

 

اما متأسفانه، در روزگار اخیر، اهمیت اجازۀ نقل حدیث و عمل به شرایط آن ـ مانند بسیاری از آداب تربیت علمی اسلامی در حوزه‌های دینی ـ مورد غفلت قرار گرفته است و بسیاری کسان، بدون داشتن صلاحیت و بدون اطلاع از فرهنگ وسیع حدیث و فهم حدیث و با نداشتن مبانی نقد و شناسایی حدیث، به نقل احادیث می‌پردازند. بدتر از همه، گروهی مردم بیسواد، یا بسیار کم سواد، به عنوان گوینده یا نویسندۀ مذهبی، در جامعه وجود دارند که کارشان در نقل احادیث، متضمن کمترین اعتمادی نیست و حاصل کارشان، نشر احادیث ضعیف، یا احادیث مربوط به مورد خاص است که اینان تمیز نمی‌دهند و در نتیجه منتهی می‌شود به درهم ریختن فضای منسجم فرهنگ اسلامی و ایجاد انحطاط فهم دینی در مردم. در نوع این عده این کار نتیجۀ بی اطلاعی از مجموعۀ وسیع فرهنگی است که برای نقل و تشخیص و تفسیر حدیث لازم است...»[3]

***

 با توجه به اهمیت این موضوع در میراث مکتوب شیعی، چند نمونه از اجازاتی که از طرف بعضی از مراجع  و فقهاء و محدثین بزرگ درباره این حقیر صادر شده است، به دست چاپ سپرده می‌شود، با این هدف و به این امید که طلاب و فضلای عصر ما، در حوزه‌های علمیه سنتی و قدیمی قم و دیگر بلاد، ضمن اهتمام به فقه جواهری و بهره‌گیری از روش طلبگی در کسب علم و معرفت، با توجه به اهمیت معنوی اجازات کتبی درباره اجتهاد و امور حسبیه و نقل حدیث، به کسب این نوع از اجازات سنتی شیعه نیز اهتمام بورزند.

و انتظار آن است که توجه به کسب فقط مدارک علمی رسمی، آنان را از دریافت اسناد ارزشمند علمی ـ فقهی و حدیثی سنّتی دور نسازد.

سید هادی خسروشاهی

قم ـ 27 رجب 1437 هـ

 

[1]. رجال نجاشی، ص 13.

[2]. ج 104 ـ 105 ـ 106.

[3]. شیخ آقا بزرگ، چاپ نهم، 1388، استاد محمدرضا حکیمی، ص 9 و 10 و 11.

مشخصات کتاب

  • اجازات
  • کلبه شروق
  • سیدهادی خسروشاهی
  • فارسی
  • چاپ شده
  • 5000 5000
  • چاپ قم / نوبت اول
  • پاییز 1395