بى ترديد هيچ تحول اجتماعى و انقلاب سياسى، در هيچ كشور و جامعه اى، بدون مقدمه و سابقه به وجود نمى آيد و در واقع علل و عوامل گوناگونى در پيدايش و پيروزى و موفقيت هر تغيير يا انقلابى، نقشى اساسى و تأثيرگذار به عهده دارند.

پيروزى انقلاب اسلامى ايران از اين قانون كلى مستثنى نيست و بايد گفت كه آغاز نهضت اسلامى و مبارزات پى گير و پرهزينه مردم مسلمان ايران، به رهبرى علما و مرجعيت شيعه، و در طليعه آنان امام خمينى(قدس سره)، زمينه ساز اين پيروزى بود... يعنى: آغاز مبارزات رسمى و علنى روحانيت از خرداد 1342، پيشگام و طليعه يك دوره طولانى در اين راستا بود كه نام اين برهه از زمان را بايد دوران «نهضت اسلامى» گذاشت كه عامل عمده تداوم و ابزار اصلى استمرار آن، صدور «اعلاميه ها»ى مراجع عظام و علماى بلاد همگام با «سخنرانى ها»ى شخصيت هاى برجسته و وعاظ و ديگر اهل خطابه، در سراسر كشور بود...

...اعلاميه ها و بيانيه هايى كه در اين دوران صادر و منتشر شده اند، در واقع اسنادى تاريخى، ارزنده و ماندگار، درباره چگونگى پيدايش و استمرار و تكامل مبارزه روحانيت و مردم در نهضت اسلامى ايران به شمار مى روند كه با بررسى و تحليل محتواى آنها، مى توان تاريخ پيدايش و تكامل و حقيقت هدف نهضت را به دست آورد و چگونگى آن را مورد ارزيابى و سپس مورد داورى منصفانه و منطقى قرار داد...

... اينجانب به علت حضور فعال و شركت عينى و همه جانبه در امور نهضت، از جمله در تنظيم و تهيه بخشى از اعلاميه هاى فضلا و طلاب حوزه علميه قم، و در مواردى جمع آورى امضاهاى اساتيد و فضلا و طلاب در ذيل اعلاميه ها و يا با تكثير، توزيع و پخش بسيارى از اعلاميه هاى صادره از سوى مراجع و علماى عظام و فضلا و طلاب حوزه علميه قم و همچنين علماى ديگر بلاد ـ با همكارى گروهى از دوستان و برادران ـ در واقع هميشه در جريان امور بودم و هم زمان و همواره به محض چاپ و انتشار اعلاميه ها دو نسخه از آنها را اخذ و در بايگانى مخفى - شخصى و خصوصى خود، نگهدارى مى كردم كه هم اكنون براى ثبت در تاريخ و حفظ ميراث تاريخى اسناد نهضت اسلامى ايران، همه آنها در مجموعه اى ده جلدى چاپ و در اختيار علاقه مندان قرار مى گيرد.

البته لازم به يادآورى است كه تعدادى از اين اعلاميه ها و بيانيه ها، پس از پيروزى انقلاب اسلامى، توسط بعضى از پژوهشگران و تاريخ نگاران و يا نهادهاى سياسى ـ تاريخى، منتشر گشته و در كتاب هاى مربوط به تاريخ حوادث معاصر و خاطرات شخصيت هاى تأثيرگذار در پيشبرد اهداف نهضت، و به تناسب، نقل شده است اما به نظر مى رسد كه اسناد جمع آورى شده توسط اين جانب، جامع ترين و كامل ترين اين اسناد مى باشد؛ چرا كه تعدادى از آنها، حتى در پرونده ها و بايگانى موجود در «ساواك» و يا «اطلاعات شهربانى» هم وجود نداشت و به دست نيامد.

البته نگهدارى اين اسناد در آن شرايط بحرانى و خفقان همراه با سايه سنگين تعقيب و مراقبت هاى ويژه «شهربانى» و «ساواك قم» كار آسانى نبود، اما به يارى خداوند، على رغم بازداشت ها و بازجويى هاى مكرر از عناصر وابسته و خود حقير، و پى گيرى هاى مستمر مأموران رژيم در اين زمينه، آنها هرگز نتوانستند عاملين و مسئولين اصلى و يا حتى محل نگهدارى و تكثير اعلاميه ها و دستگاه هاى تايپ و پلى كپى را كشف و آنها را ضبط كنند و همواره در گزارش هاى جعلى خود، مسئولين بالاتر در «مركز» را سرگرم ساختند و نزديكى «وصول به هدف» را به آنها وعده دادند... اما هيچ وقت نتوانستند به وعده خود عمل كنند!

بى ترديد خلوص نيت افراد و رعايت اصول مخفى كارى توسط همه برادران و دست اندركاران تهيه و تنظيم و نشر «بعثت» و «انتقام» و اعلاميه ها، كه در آن روزگار شامل حال همه افراد بود، عامل اصلى اين توفيق و امداد الهى و يارى و پشتيبانى حق تعالى بود.

بى مناسبت نيست كه در اين يادداشت كوتاه براى اداى دين، يادآور شوم كه اين اسناد ـ كه حفظ آنها به پنهان كارى ويژه و دقيق نياز داشت ـ نخست در منزل مرحوم ابوالفضل طهماسبى، مدير هفته نامه اى كه به نام «استوار» در قم منتشر مى گرديد ـ و نسبت سببى با اين جانب داشت ـ نگهدارى مى شد و چون نام برده به خاطر شغلى كه داشت با دواير دولتى بى ارتباط نبود، همين امر را بايد عاملى در مورد سوء ظن قرار نگرفتنِ محل و در نتيجه محفوظ و مصون ماندن اسناد، از گزند بازرسى هاى منازل طلاب توسط ساواك، به شمار آورد...

...پس از گذشت مدتى طولانى و به دنبال تذكار يكى از منسوبين نزديك، چون احتمال مى رفت كه تردد مكرر اين جانب به منزل مرحوم طهماسبى ـ كه در كوچه اى مقابل «مسجد امام» قم قرار داشت ـ موجب سوءظن مأمورين و كشف اسناد گردد، در يك اقدام ضربتى! و جسورانه، در نيمه شبى، همه پرونده ها و پوشه هاى مربوطه را از آن «خانه امن» به يك «دفتر امن» كتابخانه مجله «مكتب اسلام» كه در محل ساختمان «دارالتبليغ اسلامى» قرار داشت، منتقل كردم كه اين بار، رفت و آمد مكرر من به آن محل، چون عضو هيئت تحريريه مجله «مكتب اسلام» بودم، قاعدتاً موجب سوءظن واقع نمى گرديد...

البته بنده در اين مورد هم براى حفظ موازين شرعى و اخلاقى، به طور مستقيم از متولى محترم آن محل و يا نهاد، استجازه كرده بودم و ايشان با يك شرط شرعى: «عدم اطلاع هيچ يك از اعضاى مجله و مسؤولين كتابخانه و آن مؤسسه» آن را پذيرفته بودند و من پس از پذيرش اين شرط و به دنبال اعلام موافقت ايشان، در پشت يكى از قفسه ها در كتابخانه ـ كه گنجه اى خالى وجود داشت ـ جاسازى كردم و همه آن اسناد را در آن گنجه و در درون چندين كارتن جاى دادم. و سپس و بدون نگرانى دائمى از كشف امر، در اوقات عدم حضور مدير كتاب خانه، حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاى علوى كاشانى ـ از دوستان نزديك مرحوم شيخ رضا گلسرخى كاشانى ـ علاوه بر مجموعه اعلاميه هاى قبلى، اعلاميه هاى جديدى را هم به محض انتشار، به آن جا منتقل مى كردم و در محل جاسازى شده قرار مى دادم.

به هر حال محافظت طولانى مدت از اين اسناد با آن همه مشكلات و نگرانى ها، كار سهل و آسانى نبود، ولى يارى حق، اين اسناد را از دسترسى دشمن و گزند حوادث محفوظ نگه داشت كه اينك در شكل مجموعه اى و در چندين مجلد، به تدريج در اختيار اهالى تاريخ، قرار داده مى شود.

* * *

... پس از آماده سازى و چاپ و نشر دو مجموعه نخستين كه از سوى ما و دوستان معظم در حوزه علميه ى قم، تحت عنوان: «بعثت» و «انتقام» ـ نشريه هاى مخفى طلاب حوزه علميه ـ منتشر مى گرديد و اتفاقاً نسخه هاى كامل آنها هم به طور انحصارى، در آرشيو حقير نگهدارى مى شد، اينك مجموعه هاى سوم و چهارم اين اسناد، به دست چاپ سپرده مى شود.

اين دو مجموعه جديد، شامل اعلاميه ها و بيانيه هاى فضلا و طلاب حوزه هاى علميه در آن دوران است كه بخشى از آنها كه با امضاهاى مشخص افراد منتشر شده اند، در يك جلد ـ جلد سوم ـ و بخش ديگرى كه تحت عناوين كلى و مختلف، از جمله: حوزه علميه قم، جامعه مدرسين، علماى مبارز، جامعه محصلين، طلاب قم، دانشجويان حوزه علميه قم، مجمع روحانيون مجاهد، هيئت مدرسين، روحانيون مبارز قم، نهضت روحانيت، روحانيون مترقى قم، روحانيون حوزه علميه قم، پاسداران نهضت مقدس روحانيت و غيره... منتشر شده اند، در مجموعه ديگر ـ جلد چهارم ـ انتشار مى يابد.

هدف اصلى ما از اين اقدام، همان طور كه اشاره شد، در واقع حفظ و نگهدارى «اسناد نهضت اسلامى ايران» است و قصد ارزيابى و تحليل و بررسى آنها را ندارم كه اين اقدام ارزشمند و ضرورى، نيازمند «كار جمعى» و «اقدام گروهى» توسط محققان و اهل تاريخ و علاقه مندان به كشف حقايق و شناخت اهداف نخستين و چگونگى آغاز مبارزه و مراحل تكاملى نهضتى است كه نتيجه نهايى آن، پيروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى(قدس سره) بود...

... همان طور كه اشاره شد، بخشى از اين اعلاميه ها در بعضى از كتاب ها، از جمله: «نهضت روحانيون ايران» تأليف مورخ معاصر: مرحوم على دوانى و مجموعه «اسناد انقلاب اسلامى» تهيه شده به همت مورخ ديگر جناب سيد حميد روحانى، آمده است، و يا در مجموعه چند جلدى اعلاميه هاى «جامعه مدرسين» نقل شده است... ولى اين مجموعه كنونى دو خصوصيت عمده دارد كه عبارت است از:

اولاً: فقط شامل اسناد نهضت اسلامى ايران ـ يعنى از آغاز نهضت تا پيروزى انقلاب اسلامى، در بهمن 1357 ـ مى باشد

ثانياً: جامع تر و كامل تر از بقيه آثار منتشر شده است و شامل همه اعلاميه هايى است كه در آن مجموعه ها به هر دليلى نيامده است.

... در بخش پايانى جلد سوم (اعلاميه ها با امضاهاى مشخص طلاب و فضلا) متن اعلاميه اى هم كه در سال 1337 شمسى و با امضاى اين جانب درباره تحريم معامله با بهاييان و پپسى كولا، با استناد به فتواى آيت الله سيد حسين بروجردى مرجع عالى قدر وقت و علماى عظام ديگر منتشر شده بود، نقل مى شود كه در واقع نخستين اعلاميه اى بود كه از سوى «طلبه اى» در حوزه علميه ى قم و قبل از آغاز نهضت، منتشر گرديده بود كه به نوبه خود اثر مثبت و فراوانى در سراسر كشور داشت كه شرح آن در كتاب هاى مختلف مربوط به تاريخ معاصر، از جمله كتاب: «قيام 15 خرداد»، تأليف برادر عزيز جناب آقاى جواد منصورى و خاطرات اين جانب ـ حديث روزگار ـ آمده است. و پس از آن، دو اعلاميه ديگر نيز كه باز با امضاى مشخص دو طلبه جوان ديگر حوزه قم: ـ سيد صادق زيارتى و مير ابوالفتح دعوتى ـ و قبل از آغاز نهضت اسلامى ايران منتشر شده اند، نقل مى شود.

در پايانِ اين يادداشت كوتاه، در رابطه با چگونگى جمع آورى و نگهدارى اين اسناد، تذكار يك نكته اساسى ضرورى است و آن اين كه: كار و اقدام «فردى» در تهيه و تنظيم مجموعه اى ده جلدى ـ كه ساليان درازى هم از تاريخ آن مى گذرد ـ قاعدتاً نمى تواند بدون اشتباه و يا نقص باشد... روى همين اصل از همه برادران و دوستان و علاقه مندان به حفظ آثار و اسناد نهضت اسلامى ايران، انتظار مى رود كه هرگونه نظريه تكميلى يا پيشنهاد اصلاحى خود را به طور مكتوب اطلاع دهند و اگر اعلاميه و سند و دست خط چاپ نشده اى در اختيار دارند، كپى آن را بر ما بفرستد تا در چاپ هاى بعدى مجموعه و يا در يك مجلد و مستقل ويژه: «مستدركات» آنها را و به نام خود اهداءكننده سند، بياوريم.

... پس از اين چهار جلد نخستين، مجلدات بعدى به تدريج و به تفكيك شامل اعلاميه هاى مراجع عظام و علماى حوزه هاى علميه ايران و عراق: حضرت امام خمينى، آيت الله خويى (و علماء نجف و كربلا) آيت الله گلپايگانى، آيت الله نجفى مرعشى، آيت الله شريعتمدارى، آيت الله روحانى، آيت الله ميلانى، آيت الله شيرازى، آيت الله قمى و... و علماى ديگر بلاد خواهد بود كه بررسى مجموعه كامل آنها در شناخت عمق و عناصر اصلى نهضت و روشن شدن حقايق تاريخ نهضت اسلامى ايران و چگونگى مراحل تكاملى آن، تأثير و نقش به سزايى خواهد داشت.

از اين مجموعه اسناد، تاكنون چهار مجلد از سوى «مركز اسناد انقلاب اسلامى» انتشار يافته است و هم اكنون مجلدات بعدى در حال آماده سازى و صفحه آرايى نهايى است كه اميدواريم هرچه زودتر چاپ و در اختيار همگان قرار گيرد.

ولله الحمد

سید هادی خسروشاهی

قم: مركز بررسى هاى اسلامى

فروردين 1390 ش