( 0. امتیاز از 0 )

اولین بار در جوانی هنگامی‌که به‌دنبال دانش و تجربه جست‌وجو می‌کردم، استاد خسروشاهی را دیدم: سال 1356 شبی پائیزی در بیت آزادمردی وارسته، حضرت علامه حاج شیخ محمدحسین بروجردی پدر استاد ارجمندم مرحوم دکتر محمود بروجردی.

مهدی فیروزان

اولین بار در جوانی هنگامی‌که به‌دنبال دانش و تجربه جست‌وجو می‌کردم، استاد خسروشاهی را دیدم: سال 1356 شبی پائیزی در بیت آزادمردی وارسته، حضرت علامه حاج شیخ محمدحسین بروجردی پدر استاد ارجمندم مرحوم دکتر محمود بروجردی.

استاد خسروشاهی تازه از سفر آفریقا بازگشته بود و با دقت و شیرینی از دیدارها و گفت‌وگوهایش با علمای آن دیار تعریف می‌کرد. حلاوت سخن گفتن ایشان برایم فراموش ناشدنی است. فردای همان روز در راه بازگشت از حرم حضرت معصومه(س) به عادت آن‌که هربار قم می‌رفتم، سری به کتابفروشی حاج آقا اسدالله طباطبایی زدم، که باز استاد را با‌ یک بغل کتاب هنگام ترک مغازه دیدم. خواهش کردم به داخل مغازه باز گردند و اشتیاق و تشنگی مرا لختی بکاهند. از آفریقای ناشناخته و بحث‌های راجع به محافل اسلامی‌ و اندیشمندان مسلمان بگویند.

جوانی بودم بیست ساله و استاد خسروشاهی در آستانه چهل سالگی؛ چالاک و بی‌تکلف صندوق ارمغان سفرش را باز کرد و بی‌باک و بی‌محابا با کلماتی که آن موقع شجاعت می‌خواست از بحث‌ها و عقایدش گفت. از نسبت دین و جامعه در مصر، مراکش و الجزایر از آزادی‌های نسبی در گفت‌وگو درباره مقاصد شریعت، تفاوت‌های آن بلاد با حوزه. سخن‌هایی که شجاعت می‌خواست، حرف‌هایی که از‌ یک سو سیاسی بود و پسند ساواک نبود و گاه درباره نقد مبانی و مقاصد و غایات شریعت بود که باید ملاحظه برخی از علمای سنتی را می‌کرد.

بعدها پس از انقلاب رابطۀ ما ادامه پیدا کرد، گاه از دور و گاه وقتی که از واتیکان به ‌ایران می‌آمدند. در انتشارات سروش خدمتشان می‌رسیدم. در ده سال اخیر اما به سبب علاقه به امام موسی‌صدر و کتاب‌های ایشان بیشتر و با فاصله کمتری توفیق دیدار و گفت‌وگو با استاد نصیبم می‌شد. تا آن‌که کتابخانه عظیم‌شان را در قم سروسامانی جدید دادند و افتتاح کردند. چند باری خدمتشان رسیدم. معروف است که در ذهن هر‌ یک از ما تصویری از عزیزان‌مان نقش بسته است. هر قدر دیگری بروز و ظهور بیشتر و صادقانه‌تری داشته باشد تصویر ذهنی ما کامل‌تر خواهد بود. مرحوم سید‌هادی خسروشاهی انسانی صادق در فعل، عمل و اندیشه با آثار عملی و‌ مکتوب ‌‌و گفتاری متنوع و ‌متعدد است. تصویر استاد سید‌هادی خسروشاهی در ذهن اینجانب به‌عنوان شاگردی از شاگردان و ارادتمندی از ارادتمندشان. تصویر فقیهی جست‌وجوگر که تا آخر عمر از رفتن و تلاش کردن و شناختن و فراگرفتن باز نایستاد، هیچ مانعی را برنمی‌یافت. به‌تنهایی گاه موانع بزرگی را از پیش پای خستگی‌ناپذیرش برمی‌داشت.

درست گفته‌اند که:

توسعه‌ یعنی ‌یادگیری؛ استاد خسروشاهی فقیهی توسعه‌یافته بود. زیرا پس از آن‌که به درجۀ اجتهاد نایل می‌شود، خود را در قم محدود نمی‌کند و به شناختن جهان می‌پردازد و در اقیانوس بیکران اشیاء جدید و سخن‌های تازۀ دیگران غوطه می‌خورد. روز هنگام بود. تمام چهره‌های جهان اسلام و تازه‌ترین مباحث دنیای اسلام را می‌شناخت. آیت‌الله خسروشاهی به راستی فقیهی توسعه‌یافته بود که قدرش کمتر شناخته شد ‌یا برای همه شناخته نشد. از نشانه‌های توسعه‌یافتگی قدرت گمانه‌زنی درست است هرقدر توسعه‌یافته‌تر باشم پیش‌بینی و گمانه‌زنی‌ ما از آینده و حوادث آینده درست‌تر و دقیق‌تر خواهد بود. ایشان ‌آینده را درست پیش‌بینی می‌کرد.

به مطلب امتیاز دهید :
( 0. امتیاز از 0 )
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر