( 0. امتیاز از 0 )

شیعیان‌ این‌ سنّت‌ حفظ‌ جانب‌ وحدت‌ اسلامی‌ و ایثار كلّ بر جزء را از امام‌ المتقین‌ علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌ علیه‌السلام‌ آموخته‌ بودند كه‌ مصلحت‌ عام‌ مسلمانان‌ را برای‌ بقاء و پیشرفت‌ دین‌ و پیروان‌ آن‌ بر جانب‌ خاص‌ به‌ خود ترجیح‌ دهند.

سید محمد محیط طباطبائی

شیعیان‌ این‌ سنّت‌ حفظ‌ جانب‌ وحدت‌ اسلامی‌ و ایثار كلّ بر جزء را از امام‌ المتقین‌ علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌ علیه‌السلام‌ آموخته‌ بودند كه‌ مصلحت‌ عام‌ مسلمانان‌ را برای‌ بقاء و پیشرفت‌ دین‌ و پیروان‌ آن‌ بر جانب‌ خاص‌ به‌ خود ترجیح‌ دهند. و از بیم‌ غلبه‌ رومیان‌ بر سواحل‌ شرقی‌ دریای‌ مدیترانه‌ كه‌ از طرف‌ عناصر همكیش‌ خود در سوریه‌ پشتیبانی‌ و رهنمائی‌ می‌شدند با استقرار ریاست‌ بنی‌امیه‌ در دمشق‌ به‌ روزگار معاویه‌ موافقت‌ كنند.

رعایت‌ این‌ امر اختصاص‌ به‌ امیر و وزیر و عامل‌ سیاسی‌ شیعه‌ نداشت‌ بلكه‌ بزرگان‌ روحانی‌ و فقهای‌ نامداری‌ همچون‌ شیخ‌ مفید یا شیخ‌ طوسی‌ و یا سیّد مرتضی‌ هم‌ با آن‌ دمساز بودند. حوزه‌ درس‌ شیخ‌ مفید و یا شیخ‌ طوسی‌ در كرخ‌ بغداد طوری‌ ناظر به‌ جمع‌ كلمه‌ توحید و اتفاق نظر مسلمانان‌ بود كه‌ شافعیان‌ بدان‌ مردان‌ بزرگ‌ همچون‌ فقیه‌ شافعی‌ می‌نگریستند. كتاب‌ خلاف‌ شیخ‌ طوسی‌ گواه‌ پایدار نحوه‌ تفكر پیشوایان‌ بزرگ‌ شیعه‌ در سده‌ چهارم‌ و پنجم‌ هجری‌ به‌ موضوع‌ اختلافات‌ مذهبی‌ میان‌ ائمه‌ شیعه‌ و سنت‌ است‌ و آن‌ را در قالب‌ اختلاف‌ رأی‌ و روش‌ فقهی‌ در استنباط‌ احكام‌ محدود می‌سازد. این‌ روش‌ اساسی‌ بی‌نظیر از زمان‌ شیخ‌ طوسی‌ تا عهد حاج‌ آقا حسین‌ طباطبائی‌ بروجردی‌ همواره‌ مورد نظر و توجّه‌ پیشوایان‌ مذهبی‌ شیعه‌ جعفری‌ بوده‌ است‌ كه‌ بعداً شیعه‌ زیدی‌ نیز از آن‌ پیروی‌ كرده‌ بودند.

وقتی‌ سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ معروف‌ به‌ افغانی‌ بر آن‌ شد كه‌ از مراكز خلافت‌ آل‌ عثمان‌ برای‌ تجدید وحدت‌ مسلمانان‌ استفاده‌ كند با وجودی‌ كه‌ عمری‌ را در مصر و ایران‌ و هند و اردن‌ بر ضد استبداد و حكومت‌ مطلقه‌ سخن‌ گفته‌ و قلم‌ زده‌ بود باز رعایت‌ مصالح‌ عمومی‌ مسلمانان‌ را در قالب‌ وضع‌ ممكن‌ بر طرح‌ نقشه‌های‌ اصلاحی‌ سریع‌ و انقلابی‌ مقدّم‌ داشت‌ و می‌پنداشت‌ با استفاده‌ از اوضاع‌ و وسایل‌ موجود درك‌ شكل‌ منظور آسانتر است‌ و پس‌ از تأمین‌ وحدت‌، تغییر آحاد و وسائل‌ كار دشواری‌ خواهد بود. بر این‌ اساس‌ نه‌تنها خود از این‌ اندیشه‌ كه‌ تأیید فكری‌ عبدالحمید باشد پیروی‌ كرد، بلكه‌ علمای‌ بزرگ‌ شیعه‌ را بدین‌ كار فرا خواند. از آن‌ میان‌ برخی‌ با اندیشه‌ او همراه‌ شدند و جانب‌ مصلحت‌ مشترك‌ عامه‌ مسلمانان‌ را بر تمایلات‌ و توجهات‌ خاصه‌ خود به‌طور موقت‌ ترجیح‌ دادند.

در ضبط‌ راكد وزارت‌ خارجه‌ سی‌ سال‌ پیش‌ از این‌ عین‌ بیعت‌نامه‌ حاج‌ میرزا ابوطالب‌ زنجانی‌ از فقهای‌ عهد مظفری‌ و ناصری‌ را به‌ نام‌ سلطان‌ عبدالحمید دیدم‌ و این‌ نكته‌ آنچه‌ را كه‌ از بابت‌ شیخ‌الرئیس‌ قاجار و شیخ‌ علی‌ كاشف‌الغطا و میرزا آقا خان‌ كرمانی‌ شنیده‌ و خوانده‌ بودم‌ تائید كرد.

بزرگترین‌ قدمی‌ كه‌ در راه‌ تقریب‌ بلكه‌ تألیف‌ و توحید برداشته‌ شده‌ و در صفحات‌ تاریخ‌ ایران‌ و عثمانی‌ منعكس‌ است‌ ابتكار نادر در دشت‌ مغان‌ بود كه‌ متن‌ وثیقه‌نامه‌ او در موزه‌ تهران‌ و اسناد متبادله‌ آن‌ در خزینه اسناد ملی‌ اسلامبول‌ عیناً موجود است‌.

نادر به‌ راهنمائی‌ شیخ‌ علی‌ اكبر خراسانی‌ كه‌ او را در مكاتیب‌ رسمی‌ امام‌ نماز خود معرفی‌ می‌كند منكر وجود اختلاف‌ اصولی‌ میان‌ شیعه‌ و سنی‌ شد و همه اختلافات‌ موجود را نتیجه‌ القائات‌ شاه‌ اسماعیل‌ معرفی‌ كرد و برای‌ تجدید وحدت‌ از دست‌ رفته‌، از كلّیه‌ نتایج‌ سیاسی‌ مترتّب‌ بر غلبه‌ خود در جنگها چشم‌ پوشید و در مقابل‌ از سلطان‌ محمود خان‌ خواست‌ كه‌ مذهب‌ جعفری‌ را یكی‌ از مذاهب‌ رسمی‌ و مورد قبول‌ دستگاه‌ خلافت‌ بشمرد و برای‌ تأمین‌ این‌ معنی‌ كاروان‌ حجّ سالیانه‌ ایران‌ را با امیرالحاج‌ و تشریفات‌ مربوط‌ به‌ حاجیان‌ مصر و شام‌ بپذیرند و در اركان‌ كعبه‌ ركنی‌ را به‌ شیعیان‌ اختصاص‌ بدهند. در ضمن‌ برای‌ اطمینان‌ خاطر قبول‌ خلافت‌ سلطان‌ را خود می‌پذیرفت‌.

در مجموعه مشتمل‌ بر مدارك‌ و مذاكرات‌ كه‌ همان‌ زمان‌ تألیف‌ و تدوین‌ شده‌ حسن‌ نیت‌ و صراحت‌ و صفا و صداقت‌ جانب‌ ایرانی‌ مسلّم‌ است‌ ولی‌ بدگمانی‌ بابعالی‌ نسبت‌ به‌ حقیقت‌ منظور نادر، جانب‌ عثمانی‌ را محتاط‌ و متردد و اشكالتراش‌، نشان‌ می‌دهد. این‌ امر داستانی‌ دراز و جانگداز دارد و نشان‌ می‌دهد كه‌ نادر افشار قزلباش‌زاده شیعه‌ و شیعه‌زاده‌ در راه‌ تأمین‌ و تحقق‌ هدف‌ مقدس‌ تقویت‌ و تألیف‌ شیعه‌ و سنی‌ از حاصل‌ فتوحات‌ حیرت‌انگیز خود چشم‌ پوشید و به‌ جای‌ استفاده‌ از سلاح‌ و مبارزه‌ برای‌ غلبه‌ سیاسی‌ می‌كوشید قدرت‌ نظامی‌ خود را در مرزهای‌ شمالی‌ و شرقی‌ ایران‌ به‌ عثمانیها از راه‌ دور نشان‌ بدهد ولی‌ از نزدیك‌ تنها راه‌ مذاكره‌ و مباحثه‌ و مناقشه‌ اصولی‌ را جهت‌ وصول‌ بدین‌ مقصد اختیار كرده‌ بود. مطالعه‌ نامه‌هائی‌ كه‌ خود و پسرش‌ و شیخ‌ علی‌ اكبر و میرزا مهدی‌خان‌ منشی‌الممالك‌ او در این‌ باب‌ نوشته‌اند نشان‌ می‌دهد كه‌ جز جو نیت‌ خیر و هدف‌ تألیف‌ و تقریب‌ و خیرخواهی‌ هیچ‌ عامل‌ دیگری‌ سلسله‌جنبان‌ این‌ اقدام‌ نبوده‌ است‌ همانطور كه‌ اوضاع‌ و احوال‌ تاریخی‌ از روی‌ اسناد زمان‌ می‌نماید كه‌ تركها در این‌ تردید و عدم‌ قبول‌ و طفره‌ زدن‌ ابداً درد دین‌ و مذهب‌ نداشتند بلكه‌ عوامل‌ سیاسی‌ و ریاست‌طلبی‌ و بیم‌ از قدرت‌ و شخصیت‌ نادر آنان‌ را به‌ دوروئی‌ و تأخیر و طفره‌زنی‌ وادار می‌كرده‌ است‌ و درصدد آن‌ وقت‌ می‌گذرانیدند كه‌ خنجری‌ از پشت‌ بر نادر بزنند. نادر برای‌ اینكه‌ صداقت‌ خود را در این‌ طرح‌ اتحاد و تقریب‌ ثابت‌ كند در وضع‌ ظاهری‌ كه‌ متداول‌ بود تغییراتی‌ داد و در دشت‌ مغان‌ از سران‌ سیاسی‌ و نظامی‌ و مذهبی‌ حاضر قول‌ گرفت‌ كه‌ به‌ كاری‌ دست‌ نزنند و سخنی‌ نگویند كه‌ طرف‌ اهل‌ سنت‌ را بیازارد و علی‌الظاهر خود را پیرو اهل‌ سنت‌ شمرد و پیش‌ خود می‌اندیشید چیزی‌ كه‌ عثمانیان‌ را وادار به‌ مخالفت‌ بلكه‌ دشمنی‌ با ایرانیان‌ می‌كند همین‌ اختلاف‌ مذهبی‌ است‌. در صورتی‌ كه‌ توجه‌ به‌ سلوك‌ دولت‌ عثمانی‌ با شاه‌ طهماسب‌ و اشرف‌ افغان‌ و شركت‌ در تقسیم‌ ایران‌ با روسیه‌ بایستی‌ به‌ او خاطرنشان‌ كرده‌ باشد سابقه‌ كدورت‌ و رقابتهای‌ سیاسی‌ دیرینه‌ بوده‌ كه‌ در لباس‌ بهانه‌های‌ مذهبی‌ خود را مستور داشته‌ است‌.

اگر جز این‌ بود ضرورت‌ داشت‌ كه‌ دست‌ رد بر سینه‌ اشرف‌ حنفی‌ مذهب‌ نزنند كه‌ حاضر به‌ قبول‌ خلافت‌ سلطان‌ عثمانی‌ شده‌ بود و ایران‌ را تخلیه‌ كنند و اسراء ایرانی‌ را آزاد كنند. در صورتی‌ كه‌ بابعالی‌ درد دین‌ نداشت‌ بلكه‌ می‌خواست‌ سیاست‌ محمد خان‌ فاتح‌ را نسبت‌ به‌ آق قویونلوها و سیاست‌ رومیها را نسبت‌ به‌ آلب‌ ارسلان‌ و خسرو پرویز و اردوان‌ در مورد اشرف‌ اجرا بكند و ایران‌ را وابسته‌ به‌ حكومتی‌ سازد كه‌ از مغرب‌ آناتولی‌ بر دامنه‌های‌ كوه‌ زاگرس‌ نظر طمع‌ می‌افكند.

نادر از این‌ اندیشه‌ طرفی‌ نبست‌، بلكه‌ دوازده‌ سال‌ وقت‌ و قدرت‌ و مال‌ و فرصتهای‌ گرانبها را در این‌ راه‌ از دست‌ داد، ولی‌ سابقه‌ای‌ بزرگ‌ و بی‌نظیر و معتبر در تاریخ‌ روابط‌ میان‌ ایران‌ و عثمانی‌ و شیعه‌ و سنی‌ بر جای‌ گذاشت‌. سابقه‌ای‌ كه‌ ثابت‌ می‌كند شیعه‌ همواره‌ در این‌ تمایل‌ شدید به‌ استقرار روابط‌ مذهبی‌ و پیوستن‌ رشته‌های‌ از هم‌ گسسته‌ دینی‌ صمیمی‌ و خیرخواه‌ است‌. آثار این‌ تمایل‌ بعد از نادر هم‌ در تاریخ‌ روابط‌ ایران‌ و عثمانی‌ منشاء آثار جالبی‌ شده‌ است‌. كریم‌ خان‌ بر همین‌ اساس‌ بصره‌ را تخلیه‌ كرد و عباس‌ میرزا به‌ قبول‌ عهدنامه‌ ارز روم‌ تن‌ در داد. دولت‌ ایران‌ در جنگ‌ روس‌ و عثمانی‌ دهه‌ آخر سده سیزدهم‌ هجری‌ از ورود در توطئه‌ با روسیه‌ برای‌ استفاده‌ از موقع‌ شكست‌ عثمانی‌ به‌ عذر همدینی‌ خودداری‌ كرد.

برخی‌ تصور می‌كنند كه‌ این‌ سوابق‌ طولانی‌ و مكرر جنبه‌ اتحاد سیاسی‌ و دسته‌بندی‌ ملكی‌ داشته‌ و به‌ امر توحید و تقریب‌ مذهبی‌ ناظر نبوده‌ است‌. در صورتی‌ كه‌ مطالعه‌ اسناد متبادله‌ میان‌ ایران‌ و بابعالی‌ ثابت‌ می‌كند كه‌ طرف‌ ایرانی‌ می‌كوشیده‌ است‌ روح‌ مخالفت‌ و ستیزه‌جوئی‌ را كه‌ از اختلاف‌ مذهبی‌ ناشی‌ می‌شده‌ و نیرو می‌گرفته‌ است‌ از میان‌ بردارد. وثیقه دشت‌ مغان‌ و احكام‌ صادر از طرف‌ نادر بر عهده‌ والیان‌ و حكام‌ ایران‌ و تشكیل‌ مجالس‌ مناظره‌ در نجف‌ و قفقاز میان‌ علماء شیعه‌ و سنی‌، برای‌ این‌ بوده‌ كه‌ اختلاف‌ مذهبی‌ را از میان‌ بردارند و چنین‌ می‌اندیشید كه‌ اگر این‌ اختلاف‌ نباشد موجب‌ دیگری‌ برای‌ تجدید كشمكشها و زد و خوردها در كار نخواهد بود.

وضع‌ اصطلاح‌ مذهب‌ جعفری‌ و قرار دادن‌ آن‌ در مقام‌ مذهب‌ پنجم‌، نشان‌ می‌دهد كه‌ نادر به‌ نزدیك‌ ساختن‌ مذاهب‌ به‌ یكدیگر بیش‌ از اتحاد سیاسی‌ توجه‌ داشته‌ است‌. چنین‌ اتّحادی‌ عملاً بعد از عهد سلطنت‌ شاه‌ صفی‌ به‌ وجود آمده‌ بود و تا روزگار شاه‌ سلطان‌ حسین‌ ادامه‌ داشت‌. دولت‌ ایران‌ در عهد شاه‌ سلیمان‌ به‌ سلاطین‌ اروپائی‌ كه‌ طالب‌ همكاری‌ و همدستی‌ با ایران‌ در زدن‌ عثمانی‌ بودند جواب‌ منفی‌ داد و ایران‌ حاضر به‌ این‌ نبود كه‌ این‌ حالت‌ آرامش‌ و همزیستی‌ را به‌ امید سود سیاسی‌ بر هم‌ بزند. باید دریغ‌ نورزید و گفت‌ كه‌ ایران‌ همواره‌ بر تعهد مذهبی‌ خود پایدار بود و این‌ تركها بودند كه‌ به‌ محض‌ بروز آثار ضعف‌ در حكومت‌ مركزی‌ ایران‌ درّی‌ افندی‌ را برای‌ تجسّس‌ اوضاع‌ و احوال‌ به‌ ایران‌ فرستادند و براساس‌ مطالعات‌ او در موقع‌ حدوث‌ بدبختی‌ از پشت‌ خنجر زدند و با روسها قرار تقسیم‌ ایران‌ را گذاردند، آنگاه‌ برای‌ تهیّه‌ مجوّز عهدشكنی‌ و همدستی‌ با یك‌ حكومت‌ نامسلمان‌ برای‌ اشغال‌ سرزمین‌ مسلمانان‌، فتوی‌ صادر كردند و خون‌ و مال‌ و ناموس‌ ایرانی‌ را به‌ گناه‌ تشیّع‌ مُباح‌ شناختند و بر این‌ اساس‌ بود كه‌ در همدان‌ و كرمانشاهان‌ و تبریز، جنایاتی‌ مرتكب‌ شدند كه‌ در شأن‌ یك‌ مسلمان‌ حتی‌ نسبت‌ به‌ یك‌ نامسلمان‌ نبود و ذكر آن‌ غم‌ به‌ خاطر می‌آورد.

مطالعه‌ اسناد مربوط‌ به‌ فعالیّت‌ سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ و یاران‌ او برای‌ تعمیم‌ بیعت‌ عبدالحمید نشان‌ می‌دهد كه‌ امر از زاویه‌ مذهبی‌ نگریسته‌ می‌شد و زمینه‌ را برای‌ اجرای‌ طرح‌ نادری‌ فراهم‌ می‌آورد در صورتی‌ كه‌ عثمانیها می‌خواستند استفاده‌ سیاسی‌ از این‌ برداشت‌ مذهبی‌ بكنند.

به مطلب امتیاز دهید :
( 0. امتیاز از 0 )
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر