( 0. امتیاز از 0 )

در سال های نخست پس از جنگ جهانی دوم و درگیری اعراب و نیروهای اشغالگر، رژیم صهیونیستی توانسته بود موجودیت خود را با حمایت های غرب به ویژه آمریكا تثبیت نماید.
نویسنده: استاد سید هادی خسروشاهی

 

مناسبت بهائیت و صهیونیسم

اهتمام حزب سیاسی بهائی گری به اسرائیل و صهیونیسم، تا حدی است كه «شوقی ربانی»! سومین سركرده این حزب یكی از مهم ترین مسئولیت های شورای بین المللی بهائیان را رابطه با دولت اسرائیل اعلام می كند. شوقی افندی در طرح ده ساله اش، حمایت از دولت اسرائیل را بر همه دولت های جهان ترجیح می دهد. و به بهائی ها دستور می دهد كه به تشكیل محافل روحانی و ملی بر مبنای قوانین و مقررات دولت اسرائیل اقدام كنند...

این حمایت های همه جانبه از دولت اسرائیل و در هم تنیدگی مناسبات بهائیت و صهیونیست ها، باعث شد كه دولت غاصب اسرائیل، بهائیت را به عنوان یك «دین جهانی»! قلمداد و در ردیف اسلام، مسیحیت و یهودیت قرار دهد. دولت صهیونیستی به بهائی ها اجازه ساخت نخستین مركز بزرگ بهائیان را به نام « مشرق الاذكار»! در فلسطین اشغالی می دهد. بهائی ها با خرید قطعه زمینی به مساحت سی و شش هزارمتر مربع واقع در جبل كرمل، توانستند مركز «مشرق الاذكار» و قبر بهاءالله و سید علی محمد باب و برخی از رهبران خود(عباس افندی و شوقی افندی) را در آنجا بسازند و البته مراكز و عوائد موقوفات این فرقه، جنبه جهانگردی و مالی برای رژیم صیهونیستی دارد. به طور كلی می توان گفت كه در سراسر جهان محافل بهائیت به مثابه یك حزب صهیونیستی عمل می كنند و اتحاد بهائی ها و صهیونیست ها در ایران دوران شاهنشاهی دلیل این مدعاست.

 

زمینه ها، انگیزه ها و عوامل برقراری روابط میان دو رژیم

در سال های نخست پس از جنگ جهانی دوم و درگیری اعراب و نیروهای اشغالگر، رژیم صهیونیستی توانسته بود موجودیت خود را با حمایت های غرب به ویژه آمریكا تثبیت نماید. حمایت های مالی و اعتباری سرمایه داران آمریكایی به اسرائیل، این رژیم را در قبال مشكلات اقتصادی و اجتماعی، تقویت كرد. ولی اشاره كردیم كه تنگ تر شدن حلقه محاصره اقتصادی و نظامی اعراب، امنیت رژیم صیونیستی را شدیداً تحت مخاطره قرار می دهد. نخستین تلاش اسرائیل برای خروج از انزوای منطقه ای، ایجاد روابط با كشورهای غیرعرب خاورمیانه همچون تركیه و ایران، با موفقیت روبه رو شد، ولی تحولات ایران و قضیه ملی شدن نفت و قطع روابط ایران با رژیم صهیونیستی و انگلستان، در گسترش مناسبات میان رژیم شاه و رژیم صهیونیستی وقفه ای ایجاد نمود.

كودتای ننگین در 28 مرداد 1332 و سركوب نیروهای ملی و مذهبی، تقریباً هم زمان با سرنگونی ملك فاروق، شاه مصر و به قدرت رسیدن «افسران آزاد» و قرار گرفتن رهبری هدایت رادیكالیزم اعراب در دست مصر بود. این تحولات در خاورمیانه بستری برای همگرایی سیاست خارجی شاه و رژیم صهیونیستی به وجود آورد!

از جمله عوامل برقراری روابط میان دو رژیم عبارتست از:

1- وابستگی دو كشور به اردوگاه غرب، به ویژه آمریكا و انگلیس.

2- تیرگی روابط دو كشور با شوروی سابق كه منبع تهدیدی برای ایران بود.

3- مقابله با رادیكالیزم عرب به رهبری ناصر؟...، دو كشور نسبت به تحركات ملی گرایی عربی در منطقه احساس خطر و تهدید می كردند.

4- بنا بر انگیزه های مناسبات دوجانبه دو رژیم، رژیم صهیونیستی در پی اجرای طرح راهبردی پیرامونی بود و تلاش داشت برای شكست حلقه محاصره متحدان نیرومند در همسایگی اعراب پیدا كند.

شاه ایران نیز در پی تبیین سیاست «ناسیونالیزم مثبت» خود!، در عرصه سیاست خارجی ایران بود. شوروی و رادیكالیزم عرب كانون های تهدید برای امنیت دو كشور به شمار می رفتند، لذا این عوامل در تقویت انگیزه های روابط دوجانبه كمك های شایانی نمودند. سیاست به اصطلاح آزادی مذهبی! و حفظ منافع ملی دو ركن اساسی سیاست «ناسیونالیزم مثبت شاه» بود كه برقراری روابط با رژیم صهیونیستی را تجویز می كرد.

5- زمینه های همكاری مشترك: به نظر سران دو رژیم، ایران و اسرائیل از توان بالقوه ای برای همكاری های مشترك در زمینه اقتصادی، كشاورزی، آموزشی، فرهنگی، فناوری، انرژی، نظامی و اطلاعاتی و امنیتی برخوردار بودند، لذا برقراری روابط دیپلماتیك میان دو كشور ولو به صورت غیررسمی و دو فاكتور، نخستین گام در جهت تحقق این همكاری ها به شمار می رفت.

 

مناسبات سیاسی میان دو رژیم

... روابط ایران و رژیم صهیونیستی در دوران پهلوی دوم از تأسیس دولت صهیونیستی در 1327 هـ ش تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 هـ ش شاهد فراز و نشیب هایی بوده و از مراحل مختلفی گذشته است.

سیاست ایران در قبال مسئله فلسطین پیش از تصویب طرح تقسیم:

سیاست خارجی ایران در ازای تحولات فلسطین پس از پایان جنگ جهانی دوم، بر مبنای حفظ تمامیت ارضی این سرزمین به عنوان بخش تفكیك ناپذیری از سرزمین های اسلامی استوار بوده است. گر چه ایران به عنوان یكی از اعضای فعال اقلیت كمیته تحقیق سازمان ملل خود مختاری یهودیان را در قسمت هایی از سرزمین فلسطین در چارچوب طرح برقراری یك نظام فدرالیته با اعراب پذیرفت، اما با طرح تقسیم به عنوان راه حل نهایی و قضیه فلسطین موافقت ننمود.

البته اخبار و گزارش های مربوط به فلسطین در داخل ایران بازتاب های شدیدی داشته و جامعه مسلمانان ایران را تحریك و اجتماعات مذهبی را برای ابراز نارضایتی سازماندهی می كرد. روحانیت و تشكل های مذهبی با قدرت تمام، خواستار همراهی دولت ایران با كشورهای عرب همسایه به منظور دفاع از فلسطین بودند و دولت «قوام» را زیر فشار شدیدی قرار داده بودند تا آمادگی خود را به همكاری با كشورهای عربی به منظور رهایی فلسطین از اسارت صهیونیست ها اعلام نماید.

صدور قطعنامه شماره 181 مجمع عمومی سازمان ملل مورخ 18 آذر 1326 هـ ش / 29 نوامبر 1947 م، در خصوص تقسیم فلسطین با تظاهرات و اجتماعات مردم ایران همراه گردید، حوزه های علمیه جهان تشیع در ایران و عراق، جامعه مذهبی را رهبری و هدایت می كردند. در ایران آیت الله سید ابوالقاسم كاشانی نقش مؤثری در این زمینه داشت. و بیانیه مورخ 11/10/1326 هـ ش ایشان، انعكاس وسیعی در ایران و دنیای اسلام داشته است.

مرحوم آیت الله كاشانی در این بیانیه پیش بینی نمود كه «تشكیل دولت یهودی در آتیه كانون مفاسد بزرگ برای مسلمین خاورمیانه و بلكه تمام دنیا خواهد بود و زبان آنها تنها متوجه اعراب فلسطین نمی گردد.» ایشان تقسیم فلسطین توسط سازمان ملل را «ظلم فاحش» نامید... علاوه بر این، آیت الله كاشانی در پی سخنرانی ها و اعلامیه های بعدی از افتتاح شماره حسابی خبر داد كه به منظور جمع آوری كمك های مردم برای تهیه اسلحه و لباس برای مجاهدان فلسطین اختصاص یافته بود.

موضوع مخالفت علما با طرح تقسیم فلسطین در جامعه ملل شاید به واقع گام اولیه مقابله علمای جهان اسلام و عرب بود و در واقع پرچمدار این حركت روحانیت شیعه ایران و عراق بوده است. علمایی چون: هبه الدین شهرستانی، سید محمدمهدی صدر، سید محمدمهدی اصفهانی و سید محمدمهدی خراسانی كه از علمای ایرانی ساكن بغداد و كاظمین و شیخ راضی آل یاسین كه از علمای شیعه عراق است با شركت یوسف عطامفتی اهل سنت در بغداد و حبیب العبیدی مفتی موصل، تلگرافی به مضمون ذیل به جامعه ملل و وزارت خارجه انگلیس مخابره نموده اند: «این جانبان كه نمایندگان روحانی مذاهب اسلامی هستیم، از قرار كمیسیون سلطنتی راجع به تقسیم فلسطین كه یك كشور اسلامی و عربی عزیزی است، اظهار عدم رضایت نموده و نسبت به آن اعتراض و آن را ضربتی به قلب اسلام و عرب می دانیم.»

در 25 اردیبهشت 1327 هـ ش / 15 مه 1948 م، با خروج نیروهای استعمارگر انگلیس از فلسطین، دولت رژیم صهیونیستی اعلامیه استقلال خود را منتشر ساخت. اخبار ناگوار واصله از فلسطین شور و هیجان فوق العاده در جامعه اسلامی ایران به وجود آورد. احساسات ضداسرائیلی و هیجانات مذهبی برای دفاع از مردم فلسطین به طور روزافزون در حال گسترش بود و تظاهرات اعتراض آمیز توسط مرحوم آیت الله كاشانی و فدائیان اسلام هدایت می شدند.

 

نقش روحانیت در مبارزه ضدصهیونیستی مردم ایران

در روز جمعه 31 اردیبهشت 1327 هـ ش مرحوم آیت الله كاشانی ضمن ایراد خطابه ای در مسجد سلطانی، مردم را به حمایت جانی و مالی از مسلمانان فلسطین فراخواند و در پایان مراسم قطعنامه ای در شش ماده علیه دولت صهیونیستی صادر شد. در این قطعنامه مردم از دولت و مجلس خواسته بودند كه از مساعدت و همكاری با مسلمانان در قضیه فلسطین كوتاهی نكند و از اقامت یهودیانی كه از ممالك عرب به ایران آمده اند، جلوگیری به عمل آید و در خاتمه به آن دسته از یهودیان داخلی كه در تقویت مالی یهودیان اسرائیلی تلاش می كردند، هشدار داده شده بود كه از مجازات شدید مصون نخواهند بود.

حضرت آیت الله العظمی بروجردی با انتشار بیانیه ای ضمن اظهار تأسف از اعمال یهودیان در فلسطین خواستار اجتماع و وحدت صفوف مسلمانان ایران و سایر ممالك در مقابل یهود شد. اما رژیم شاه علیرغم احساسات ضداسرائیلی مردم تسهیلات فراوانی در اختیار صهیونیست ها و آژانس یهودیان قرار داد تا یهودیان فراری از كشورهای عربی را از طریق ایران و تركیه به فلسطین اشغالی منتقل سازند. كه عاملی برای تقویت نظامی و اقتصادی اسرائیل به حساب می آمد... تظاهرات و افزایش هیجانات ملی نقش اصلی در استعفای دولت حكیمی داشت. با تشكیل دولت هژیر مبارزات ضدصهیونیستی ملت ایران ابعاد تازه ای بر خود گرفت. فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی نقش موازی در این مبارزات داشت. جمعیت فدائیان اسلام با انتشار بیانیه ای دولت را مخاطب قرار داد:

«هوالعزیز، نصر من الله و فتح قریب

خون های پاك فدائیان رشید اسلام در حمایت برادران مسلمان فلسطین می جوشد. پنج هزار از فدائیان رشید اسلام عازم كمك به برادران مسلمان فلسطینی هستند و با كمال شتاب از دولت ایران اجازه حركت سریع به سوی فلسطین را دارند و منتظر پاسخ سریع دولت می باشند.» از طرف فدائیان اسلام، سید مجتبی نواب صفوی شدت مخالفت مردم با نخست وزیری هژیر موجب شد كه دولت وی بیش از پنج ماه دوام نیاورد!

 

زمینه های شناسایی اسرائیل

دولت محمد ساعد مراغه ای با سقوط هژیر در 30 آبان 1327 كار خود را آغاز و تحولات دوران نخست وزیری وی نقش مؤثری در زمینه سازی و تسریع شناسایی اسرائیل از سوی ایران داشته است... از جمله عوامل و رخدادهایی كه در ایجاد بستر شناسایی اسرائیل توسط شاه نقش اساسی داشته عبارتست از:

1- ترور نافرجام شاه در 15 بهمن 1327 هـ ش.

2- افزایش اختیارات شاه در نتیجه تشكیل مجلس مؤسسان در اول اردیبهشت 1328 هـ ش.

3- پیروزی رژیم صهیونیستی در جنگ اول بر ضد اعراب در سال 1948 م.

4- مهاجرت فزاینده یهودیان عراقی به ایران، آنها به صورت غیرقانونی وارد كشور شده و از این طریق به اسرائیل منتقل می شدند. جمعیت آنها دو برابر تعداد یهودیان ایرانی بود. این مهاجرت مشكلات امنیتی و اجتماعی فراوانی برای ایران ایجاد كرده بود.

5- فشارهای اتباع ایرانی مقیم فلسطین اشغالی: اتباع ایرانی مقیم فلسطین دولت ایران را تحت فشار قرار دادند تا مشكلات مالی و خسارات وارده بر آنها در اثر جنگ فلسطین را جبران و حل كند.

6- نقش ویژه فرقه یا حزب بهائیت كه تعداد زیادی از آنها مقیم فلسطین اشغالی بودند.

7- شرایط و اوضاع روابط شاه با اعراب: شاه ایران با همسایگان عربش چون عراق و كویت و... مشكلات و اختلافات سیاسی یا ارضی داشت، ظهور جنبش رادیكالیزم عرب این مشكلات را تشدید نمود.

8- سفر شاه به آمریكا (در 24 آبان 1328 هـ / 15 نوامبر 1949) هدف سفر جلب كمك های مالی و اقتصادی آمریكا به ایران به منظور اجرای برنامه هفت ساله عمرانی كشور و اخذ كمك های نظامی بیشتر به منظور تقویت بنیه دفاعی ایران بود. این سفر اولین سفر شاه به آمریكا بود و طی این سفر وی با ترومن رئیس جمهوری آمریكا ملاقات و مذاكره نمود.

9- فساد و رشوه خواری: عوامل رژیم صهیونیستی از طریق یك واسطه آمریكایی رشوه ای به مبلغ 240 هزار دلار به دولت ایران در ازای شناسایی اسرائیل دادند. محمد ساعد مراغه ای نخست وزیر وقت ایران پس از دریافت رشوه، اعلام كرد كه مرزهای ایران به روی تمام پناهندگان یهودی باز است! 15 اسفند 1328 هـ ش / 6 مارس 1950 دولت ایران به طور دو فاكتور دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و این موضوع رسماً از طریق نماینده دائمی ایران در سازمان ملل اعلام شد.

اعلام شناسایی اسرائیل توسط ایران واكنش های داخلی و خارجی بسیاری داشت كه بخشی از این واكنش ها چنین بود:

1- ترور هژیر وزیر دربار شاه و همه كاره در دستگاه های دولتی.

2- حمایت فدائیان اسلام از تحصن دكتر مصدق و یاران او در مخالفت با انتخابات دوره شانزدهم كه زیر نظر هژیر، همراه با تقلب و تزویر پایان یافته بود.

3- زمینه سازی برای بازگشت آیت الله كاشانی از تبعید و اتحاد نیروهای ملی - مذهبی تحت رهبری آیت الله كاشانی و دكتر محمد مصدق.

4- تشدید فشار نیروهای مبارز، باعث سقوط دولت محمد ساعد مراغه ای شد.

5- تیرگی روابط با جهان عرب: مصر در مقدمه كشورهای عربی بود كه نسبت به اقدام شاه موضع گرفت. اقدام شاه باعث تشدید تیرگی روابط تهرا ن- قاهره گردید.

 

نهضت ملی شدن نفت و لغو شناسایی اسرائیل

در حالی كه مبارزات ملت مسلمان ایران با دولت انگلیس ابعاد تازه ای به خود گرفته بود، افكار عمومی همچنین خواهان قطع روابط سیاسی با رژیم صهیونیستی شد. علاوه بر آن ایران در مسئله ملی كردن صنعت نفت و مقابله با فشارهای انگلیس نیاز به جانبداری كشورهای عربی در شورای امنیت و سازمان ملل داشت. لذا تهران تصمیم به لغو شناسایی رژیم صهیونیستی گرفت. باقر كاظمی وزیر امور خارجه وقت در 16 تیر 1330 هـ ش در مجلس شورای ملی حاضر شد و تعطیل كنسولگری ایران در بیت المقدس را به اطلاع نمایندگان رساند. تصمیم ایران بازتاب شدیدی در جهان عرب داشت.

رسانه های گروهی عربی، نسبت به اقدام ایران با نظر تحسین و تمجید نگاه كردند. دولت مصر رسماً از دولت ایران تشكر نمود. و حمایت خود را از دعاوی ایران در عرصه سیاسی جهانی اعلام كرد. عزام پاشا نخستین دبیركل اتحادیه عرب(مارس 1945- 1952) تصمیم ایران را ستود. دكتر مصدق هنگام بازگشت از نیویورك به دعوت نحاس پاشا نخست وزیر مصر در 28 آبان 1330 / 19 نوامبر 1952 از مصر دیدن كرد و مورد استقبال مقامات دولتی این كشور قرار گرفت... همزمان دولت مصر قرارداد 1936 م خود با انگلستان را لغو كرد. این امر موجب اعتراض شدید دولت انگلیس شد و به نوعی در حل مسئله نفت با ایران اثر منفی نهاد.

 

مرحله بازسازی روابط میان دو رژیم

پس از كودتای 28 مرداد 1332 هـ ش رژیم شاه به بازسازی روابطش با رژیم صهیونیستی اقدام نمود.

گام نخست: در میان عوامل صهیونیستی كه بلافاصله پس از كودتای 28 مرداد رهسپار ایران شدند، فردی به نام یعقوب نیمرودی بود كه در تاریخ سی ام دی ماه 1334 هـ ش وارد تهران شد. وی ظاهراً معاونت آژانس یهود در تهران راتصدی نمود، اما بنا بر اظهارات ارتشبد حسین فردوست، این شخص هدایت شبكه موساد را در ایران، عهده دار بوده و در سال های بعد، نقش كلیدی در تشكیل و سازماندهی ساواك ایفا كرده است.

قانون تشكیل سازمان ساواك در اسفندماه 1335 هـ ش مورد تصویب دو مجلس ملی، سنا و شاه قرار گرفت و سپهبد تیمور بختیار به ریاست آن منصوب گردید و بختیار جهت كسب تجربیات در سازماندهی ساواك رهسپار فلسطین اشغالی شد و با مقامات موساد از جمله ایزك هارل رئیس وقت موساد مذاكره كرد. موساد یكی از كارشناسان زبده خود را به نام یعقوب كاروز كه رئیس ایستگاه سازمان موساد در پاریس بود، جهت همكاری با ایران معرفی كرد. كاروز با همكاری نیمرودی نقش مؤثری در سازماندهی و راه انداختن تشكیلات سازمان مخوف ساواك داشتند. جنگ سرد اعراب قومی گرا با رژیم شاه، روند بازسازی و تقویت روابط بازسازی و تقویت روابط میان شاه و رژیم صهیونیستی را تسریع می كرد.

سقوط خاندان سلطنتی فیصل دوم در پی كودتای افسران آزاد عراقی به رهبری ژنرال عبدالكریم قاسم در 14 ژوئیه 1958 / 1337 هـ ش، جنبش رادیكالیزم عرب را تشدید و شاه را بیشتر نگران كرد و این اوضاع و شرایط در واقع پیش از آنكه شاه به طور علنی نسبت به شناسایی رژیم غاصب صهیونیستی از سوی ایران اعتراف نماید، وزارت امور خارجه نخستین نماینده رسمی ایران را در تاریخ 21 آذر 1338 هـ ش / 12 دسامبر 1959 م. به منظور اداره امور كنسولی مربوط به ایران در سفارت سوئیس، به اسرائیل اعزام داشته بود. سفارت سوئیس در اسرائیل مدت ها حفاظت منافع ایران در آن كشور را به عهده داشت و دفتر نمایندگی ایران در آن سفارت، در وزارت امور خارجه ایران با عنوان «برن 2» شناخته می شد. هم زمان با بررسی موضوع تأسیس دفتر نمایندگی ایران در تل آویو از سوی دولت ایران، اعراب به شیوه های مختلف مراتب ناخشنودی و اعتراض خود را نسبت به روند گسترش روابط میان ایران و رژیم صهیونیستی ابراز داشتند. در یك مورد هنگامی نماینده رژیم صهیونیستی در هفته اول تیرماه 1339 هـ ش در كنفرانس بین المللی زنان در تهران شركت كرد، سفیر مراكش! لب به اعتراض گشود كه متقابلاً با واكنش تند مقامات دولتی روبه رو گشت.

 

ایفای نقش مشترك در صحنه نظامی - امنیتی خاورمیانه

دولت ایرا ن ضمن رد اعتراضات اعراب یادآور شد كه اسرائیل یك كشور عضو سازمان ملل است. شاه ضمن مصاحبه مطبوعاتی ماهانه خود در تاریخ دوم مرداد 1339 هـ ش در كاخ سعدآباد ضمن به رسمیت شناختن اسرائیل تصریح كرد. اما اتحادیه عرب در واكنشی تـُند، اقدام دولت ایران را عملی غیردوستانه تلقی نمود و جمال عبدالناصر رئیس جمهوری مصر در نطق شدیداللحن خود در اسكندریه 4 مرداد 1339 هـ ش / 26 ژوئیه 1960 شاه ایران را همكار استعمارگران خواند و ضمن تأكید بر توانایی مصر در مقابله با ایران ؟! شاه را متهم كرد كه در جریان بحران كانال سوئز، علیه مصر موضع گیری نموده است.

از طرف وزارت امور خارجه مصر دستور اخراج جمشید قریب سفیر كبیر ایران در قاهره صادر گردید. تهران نیز متقابلاً اقدامات مصر را ناشی از یك توطئه دانست و محمود محرم حماد سفیر مصر در تهران را به وزارت امور خارجه فراخواند و به وی اخطار شد كه ظرف مدت 24 ساعت خاك ایران را ترك گوید. قطع روابط دیپلماتیك میان تهران و قاهره آغاز تشدید مرحله جنگ سرد میان مصر و ایران بود و به مدت یك دهه ادامه داشت... اشاره به این نكته بی مناسبت نیست كه قطع روابط بین مصر و ایران، به خاطر برقراری روابط با اسرائیل انجام شد و متأسفانه پس از شكست ناصر و اعراب در جنگ شش روزه، آنها هم راه شاه را در پیش گرفته و سرانجام مذاكرات و ملاقات ها، در زمان انور سادات، معاون ناصر، اسرائیل از طرف مصر به رسمیت شناخته شد و این بار، ایران اسلامی به دستور مستقیم رهبری - امام خمینی(ره) - با مصر قطع رابطه نمود كه همچنان تا به امروز! ادامه دارد.

به مطلب امتیاز دهید :
( 0. امتیاز از 0 )
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر