نامه اول

بسمه ‌تعالی وله الحمد و المجد

برادر گرامی و پسرعموی معظم و دانشمند مفخم آقای آقا سیدهادی  تبریزی دام مجده و علوه؛

بعد از تقدیم عرض ارادت و سلام، خاطر شریف عالی را تصدیع می‌دهد براینکه: اصول ده‌گانه را برای ارادتمند فرستاده بودید و نظریه خواسته بودید. مطالب اگرچه من حیث ‌المجموع خوب و حاکی از هدف مقدسی می‌باشد، ولی تنظیم و ترتیب آن طوری است که کاملاً واضح و روشن است که از فکر کامل و منظم و ریخته و آشنای به اوضاع و طرز فکر رهبران عظیم‌الشأن اسلامی و متدربان در سیاست دینی صادر نشده و مواضعی را بنده در نظر گرفته‌ام که بر فرض توفیق و مشیت حق‌تعالی‌ تنظیم و ترتیب خواهم داد و تقدیم شما خواهم نمود.[1] چندین مرتبه هم از بنده مطالبه نموده‌اند.

علاوه بر این، بعضی از رفقا که در پاریس مشغول تحصیل است، کاغذی به ارادتمند نوشته است در یک موضوع مهمی خواهش نموده رساله نوشته شود، بعد معظم‌له ترجمه نمایند به انگلیسی و فرانسوی. بنده به واسطه عارضه کسالت چشم و ضعف اعصاب به تنهایی از عهده این کار برنمی‌آیم. اگر سرکار وقت داشته باشید، کاغذ را برایتان بفرستم، هم موضوع بسیار موضوع قابل توجهی می‌باشد که از لحاظ خدمت به دین، بی‌اندازه قابل تمجید است.

به هرحال دو ورق از اصول ده گانه پیش بنده مانده بود، تقدیم شد. استدعا دارم بعد از مطالعه، ارجاع بدهید که مورد نیاز است.

مطلبی را می‌خواهم به شما تذکر بدهم و از هر لحاظ قابل تذکر است اگر چه گفت: «مثنوی را تو مبدأ بوده‌ای» و این قسم حرف‌ها نیست که از نظر شریف مخفی باشد، ولی تذکرش لازم است: از این موضوعات با احدی از اهل قم صحبت ننمایید که بسیار بسیار ضرر دارد در ارتباط خودتان با آقایان طهران و ارتباط دوستی بنده با آن‌ها، نباید کوچک‌ترین مذاکره به عمل بیاید که سم ناقع است.

افکار نوعاً ضعیف و هیولایی و غیروارد به امورات، برای شما زحمت ایجاد خواهند نمود و بعضی از دوستان بنده در خارج ایران تحصیل می‌نمایند و پایبند به عقاید مقدسه و اهداف عالی می‌باشند. پاره‌ای موضوعات علمی را تذکر می‌دهند، بنده با آن‌ها مکاتبات رسمی دارم، به نزدیک‌ترین دوستان خودم نگفته‌ام، با اینکه ابداً ضرری برای من ندارد اطلاع دوستان؛ ولی این نهضتی‌ها مورد غضب دولت وقت هستند. اگر شما مکاتبه هم خواستید، با آن‌ها بنمایید، زیاد احتیاط کنید و نوع مطالب را به پیغام یا تماس نزدیک به آن‌ها برسانید.[2]

اصول ده‌گانه را مطالعه، به بنده رد نمایید و نظریات خودتان را هم اگر بدهید، بنده استفاده خواهم کرد و مطالعات این قسم مباحث شما را از هدف عالی‌تر که استحکام مبانی علمی باشد، باز ندارد و با همه این رفقای طهرانی هم، مکاتبه ننمایید.

آقای مهندس بازرگان، آقای دکتر سحابی، آقای مهندس سحابی، آقای مهندس رضوی و آقای طاهری و یکی دو نفر دیگر مورد اطمینان‌اند و با هر که هم خواستید تماس بگیرید، با آقای رضوی ما مشورت نمایید. بین همین آقایان نهضتی‌ها اشخاصی هستند که باید کاملاً از آن‌ها ملاحظه نمود.

می‌خواستم حضوراً این عرایض را عرضه بدارم، وقت نکردم. باز هم عرض می‌کنم در مکاتبات کاملاً مواظب باشید بعضی از افکار کوتاه، بلکه ناپاک در بین ماها هست و این حرف‌ها باعث می‌شود انسان را «هو» نمایند.

کاغذی را هم که به آقای رضوی نوشته بودید، ایشان در حضور چند نفر از اهل علم قم در طهران به من داد. به مجرّد اینکه خواست بگوید این کاغذ، از یکی طلاب قم است، بنده اشاره نمودم که در اینجا صلاح نیست صحبت شود. بعد از قرائت مرقومه، بنده بعد از فکر زیاد، فهمیدم که سرکار نوشته‌اید.

آقای طاهری و رفیقش را هم زیارت کردم. چند نفر از هم فکران آقایان صبح جمعه حجره بنده بودند راجع به اصول ده‌گانه مذاکرات زیادی شد و به عقیده بنده، این نظریه تأمین نخواهد شد و به جایی نخواهد رسید.

جلال‌الدین آشتیانی‌

 


[1] . در مورد اصول ده‌گانه که در واقع هدف و برنامه «جمعیت تربیتی ـ اجتماعی ـ عملی» ـ متاع ـ بود، قبلاً اشاره‌ای داشتم و در اینجا باید به آن افزود که نظریات تکمیلی استاد آشتیانی و این‌جانب، به آقایان نهضتی مرکز عرضه شد و ظاهراً در عمل ترتیب اثری ندادند و «متاع» هم خیلی دوام نیاورد و در واقع مقدمه‌ای شد برای پیدایش و تشکیل: «نهضت آزادی».‌

[2] . تأکید استاد جلال‌الدین بر عدم افشای ارتباط با تهران و نهضتی‌ها، به علت جو سیاسی حاکم بر مرکز، و تعقیب رژیم، و جو حاکم بر حوزه علمیه قم بود؛ چرا که در آن محیط و در آن زمان، سیاسی شدن به قول استاد «سم ناقع» یا «قاتل» بود!