( 0. امتیاز از 0 )

من ابتدا تسلیت عرض می‌کنم خدمت خانواده محترم، همۀ علاقه‌مندان به ایشان و همچنین دوستداران آثارشان. درگذشت مرحوم خسروشاهی حادثۀ بسیار تلخی بود که اتفاق افتاد. شاید قریب به 42-43 سال پیش، ابتدا با مطالعۀ آثار مرحوم خسروشاهی با ‌ایشان آشنا شدم، کسانی که در ‏حوزۀ نهضت روحانیت، نهضت حضرت امام و حرکت‌های اسلامی‌ مطالعه داشتند، ناگزیر باید آثار مرحوم آقای

گفت‌وگو با دکتر موسی ‌حقانی

شما مرحوم خسروشاهی را از کجا می‌شناختید ؟ آیا با هم دیداری هم داشتید؟

من ابتدا تسلیت عرض می‌کنم خدمت خانواده محترم، همۀ علاقه‌مندان به ایشان و همچنین دوستداران آثارشان. درگذشت مرحوم خسروشاهی حادثۀ بسیار تلخی بود که اتفاق افتاد. شاید قریب به 42-43 سال پیش، ابتدا با مطالعۀ آثار مرحوم خسروشاهی با ‌ایشان آشنا شدم، کسانی که در حوزۀ نهضت روحانیت، نهضت حضرت امام و حرکت‌های اسلامی‌ مطالعه داشتند، ناگزیر باید آثار مرحوم آقای خسروشاهی را مطالعه می‌کردند زیرا ایشان چهرۀ شناخته ‌شده‌ای در زمینۀ موضوعاتی که ذکر شد، بودند. بنابراین اولین آشنایی من از طریق مطالعۀ آثار ایشان است. نزدیک 25 سال پیش به جهت نوع کاری که انجام می‌دادم و ایشان هم در همان حوزه از سال‌های پیش فعالیت مستمر داشتند
ـ پژوهش در حوزۀ تاریخ معاصر ایران ـ مراوده و ارتباط نزدیکی با هم پیدا کردیم که منجر به برخی همکاری‌ها از جمله شرکت در تعدادی از کنگره‌ها و همایش‌ها شد. همچنین تدوین بعضی کتاب‌ها مانند کتاب مرحوم آیت‌الله طالقانی که به مناسبت صدمین سال تولد ایشان چاپ و منتشر می‌شد. جلد اول این کتاب را من و جلد دیگرش را مرحوم خسروشاهی کار کردند. خاطره‌ای هم از همین همکاری دارم؛ هنگام چاپ این کتاب کلمۀ «سید» از ابتدای نام ایشان افتاده بود و من اصلاً متوجه این موضوع نشده‌ بودم تا این‌که استاد خسروشاهی زنگ زدند و گفتند گله‌ای دارم! هر عنوانی از من حذف شود ناراحت نمی‌شوم. الا «سید» ایشان اصرار کردند حتماً کلمۀ «سید» قبل از اسم‌شان‌ روی جلد کتاب آورده شود، هم «سید» بود و هم سیادت در شأن ایشان بود ـ ان‌شاءالله ـ خداوند با اجدادش محشورشان نماید. ابعاد شخصیتی مرحوم خسروشاهی زیاد است. من فکر می‌کنم نسل جوان ما به‌طور خاص با ایشان آشنا نیستند چون وی خیلی اهل هیاهو نبود و بیشتر اهل کار بود و کتاب‌ها و خروجی‌های ایشان تا سال‌ ها می‌تواند مورد استفاده و رجوع قرار گیرد. در این مورد بفرمایید، چون ایشان اهل تبرّج نبودند...

اگر بخواهیم آثار مرحوم خسروشاهی را تقسیم‌بندی کنیم بخشی از آن مربوط به تاریخ معاصر‌ ایران می‌شود، موضوعاتی نظیر نهضت ملی شدن صنعت نفت، نهضت امام خمینی، فداییان اسلام، انقلاب اسلامی ‌و تکاپوهایی که روحانیت شیعه در طول تاریخ معاصر ‌ایران داشته‌اند. بخش دیگر آثار ایشان باز هم جنبۀ تاریخ معاصر دارد ولی فراتر از مرزهای‌ ایران، یعنی مربوط به نهضت‌ های اسلامی منطقه می‌شود. مرحوم آقا سید‌هادی خسروشاهی خودشان می‌گفتند که‌ آیت‌الله کاشانی مسیر زندگی ‌ایشان را تغییر دادند، یعنی در تعیین مسیر سرنوشت ‌ایشان بسیار نقش داشتند. هنگامی که آقای خسروشاهی از آیت‌الله کاشانی راهنمایی خواستند که چه کنم در حوزه موفق باشم، مرحوم‌ آیت‌الله کاشانی می‌فرماید آنچه الان لازم است و ما باید انجام بدهیم، بیرون‌کردن انگلیسی‌ها از‌ ایران و سرزمین‌های اسلامی است. ‌زمان این سفارش آقای سید‌هادی خسروشاهی شاید حدود 15-16 سال داشته‌اند که‌ این توصیه و سفارش، رویکرد مطالعاتی ایشان در طول عمر شریف‌شان شد.

حدود سال 1332 شمسی؟

بله. ایشان در مطالعات‌شان هم همین روند را دنبال کردند. ‌یعنی بخشی از آشنایی جامعه ‌ایرانی با نهضت‌های اسلامی ‌و جریانات انقلابی در منطقه خودمان و در جهان، نظیر فعالیت‌های اسلامی‌که در تونس و مصر شاهد آن بودیم، مدیون مرحوم آقای خسروشاهی و آثار ایشان است، در مصر اخوان ]المسلمین[ این حرکت‌های انقلابی را آغاز کردند. در خصوص تحرکات جهان اسلام هم ایشان کارهای مفصلی کردند.‌ بخش دیگر از فعالیت‌های مرحوم خسروشاهی باز می‌گردد به معرفی شخصیت‌ها. مثلاً کارهایی که ایشان در مورد سیدجمال‌الدین اسدآبادی انجام داد، بخش‌های مهمی ‌از آثار سیدجمال و آثاری که مربوط به سیدجمال می‌شده است را گردآوری و تدوین نمود و در اختیار جامعه ‌ایرانی و جهان اسلام قرار داد.

دلیل خاصی داشت که در مورد سیدجمال‌الدین این‌قدر کار کردند؟

من فکر می‌کنم‌ ایشان با توجه به همان توصیه‌ای که‌ آیت‌الله کاشانی فرمودند، آن جنبه انقلابی‌گری و ضد استعماری بودن در شخصیت‌شان بارز و شکل ویژه‌ای گرفته بود. به همین جهت به شخصیت‌های انقلابی، شخصیت‌ هایی که دنبال احیای مجد و عظمت اسلام و مبارزه با استعمار بودند علاقه‌مند بود. سیدجمال‌الدین اسدآبادی یکی از همان شخصیت‌هاست که در جهان اسلام در این حوزه معروف است. ‌یعنی بیشتر از ‌ایران در مصر، افغانستان و هند شهرت دارد.

ظاهراً آن‌‌قدر فعالیت داشته که به او سیدجمال‌الدین افغانی ‌یا عناوین دیگری دادند؟

همین‌طور است. سیدجمال در هند، افغانستان و مصر فعال بود. یک ویژگی دیگری هم سیدجمال داشت، این بود که هم مبارزه ضداستعماری داشت، هم به‌‌دنبال تقریب بین مذاهب اسلامی‌ بود که این را هم ما در شخصیت‌ آیت‌ الله سید‌هادی خسروشاهی می‌بینیم. فکر می‌کنم ‌این مایه‌های ضداستعماری که در سیدجمال بود، به شکلی در سید قطب و حسن‌البنا هم دیده می‌شود، ‌اینها باعث شد که مرحوم خسروشاهی توجه ویژه‌ای به‌ این موضوعات داشته‌ باشند. حتی نحوۀ پوشیدن لباس و بستن عمامۀ آنها نیز شبیه هم است، معروف بود که ایشان مثلاً مدل لباس پوشیدن سیدجمال را دوست داشت و به آن علاقه‌مند بود ... عرض کردم، این علاقه و شیفتگی بیشتر ناشی از آن رویکرد ضداستعماری شخصیت سیدجمال‌الدین اسدآبادی بود. بنابراین پرداختن به چهره‌های شاخص در مبارزات ضداستعماری هم‌ یک بخش دیگری از آثار مرحوم‌ آیت‌الله خسروشاهی است. بخش دیگری از آثار ایشان مربوط می‌شود به تدوین، چاپ کتب و مقالات شخصیت‌های دیگر مانند علامه طباطبایی. ایشان 25 سال در محضر مرحوم‌ آیت‌الله طباطبایی بودند و خیلی هم علاقه‌مند به ایشان و هم همشهری و هم، شاگرد ایشان بودند. البته شخصیت مرحوم علامه طباطبایی هم شخصیت جذاب و گیرایی بود؛ ایشان بسیاری از آثار مرحوم علامه طباطبایی را بازنشر کردند، که الان در اختیار و در معرض استفادۀ علاقه‌مندان قرار دارد. استاد خسروشاهی به واسطۀ گستردگی ارتباطاتی که داشت، چه در بین علما و روحانیون، چه شخصیت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و سایر رجال، ایشان خاطرات مفصل و گسترده‌ای هم داشتند که در زمان حیات خودشان بخش‌هایی از آن منتشر شده است؛ آن‌ طور که من اطلاع دارم بخش‌هایی هم مانده که ـ ان‌شاءالله ـ به همت آقازادۀ محترم‌شان و همۀ عزیزانی که دست‌اندرکار تکمیل کارهای مرحوم‌ آیت‌الله خسروشاهی هستند، منتشر شود. هر شخصیتی، در خاطرات مرحوم خسروشاهی [خود]‌ یک کتاب است ... ایشان مدتی شاگرد مرحوم‌ آیت‌الله بروجردی بودند و بالطبع خاطراتی از ‌ایشان داشتند که در ‌یک جلد کتاب منتشر شده است. خوشبختانه کتاب خاطرات ‌ایشان از مقام معظم رهبری هم انتشار یافته. استاد خسروشاهی هر وقت می‌خواستند خاطراتشان در خصوص مقام معظم رهبری را ذکر کنند، می‌گفتند: من سال 1317 و ایشان 1318 به‌دنیا آمدیم. نکاتی هم از مراوداتی که با مقام معظم رهبری داشتند، در کتاب آمده است. من فکر می‌کنم مرحوم آقای خسروشاهی از این جهت که با شخصیت‌های مبارز منطقه حشر و نشر داشتند، منحصر به‌فرد و جزء معدود افرادی‌اند که چنین تجربه‌ای داشته‌اند. علاوه ‌بر این ارتباطات، 5 سال به‌عنوان سفیر در واتیکان حضور داشته و ۳ سال مسئول نمایندگی ‌ایران در مصر بودند. ایشان در این سال‌ها با علاقۀ فراوان، هم بحث گفت‌وگوی ادیان و هم گفت‌وگوی بین‌المذاهب را در دستور کار خود قرار داده بودند. با غالب شخصیت‌های درجه اول اخوان‌المسلمین ارتباط داشت و گفت‌وگو می‌کرد، اهتمامی‌که به نشر مشاهدات و مطالعات میدانی خود داشت، اطلاعات دسته اولی از نهضت‌های اسلامی ‌منطقه بود که برای علاقه‌مندان می‌تواند بسیار مفید باشد.

چرا کتاب‌های خاطرات ایشان از چهره‌های مختلف کمتر معرفی شده است؟

به خاطر ‌این‌که این کتاب‌ها در چند سال اخیر چاپ شده که ما گرفتار مشکلات نشر هستیم... چون علی‌رغم مشکلات مالی، بعضاً خودشان متولی چاپ بودند. برای چاپ این آثار اهتمام عجیب و والایی داشتند، به‌خصوص آثاری که به واسطه زمان،‌ غریب مانده بود. ایشان این موارد را گردآوری و چاپ می‌کرد، برای این‌که امروز جوان ‌ایرانی و جامعه بتواند آن را بخواند. به این ترتیب آثار قدیمی‌ و نایاب را به راحتی در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دادند.

نگارش خاطرات با قلم خودشان هم منتشر شده است؟

ایشان خاطرات خود را نوشته است. همچنین اگر جایی سخنرانی می‌کرد بلافاصله برای نشر آن تلاش می‌نمود، مثلاً در‌ همایشی که به مناسبت شصتمین سال شهادت فداییان اسلام، شهید نواب صفوی و ‌یارانش برگزار شد، استاد خسروشاهی نیز آمدند‌ و سخنرانی بسیار خوبی ایراد کردند، هم به نقش فداییان اسلام در نهضت ملی شدن صنعت نفت هم به نکاتی از آثار و دیدگاه‌های کسروی که شاید در منابع مرسوم خیلی به آن توجه نمی‌شد، اشاره کردند. بعد به فاصله‌ یک هفته یا ده روز از همایش، ایشان اصرار داشتند آن نسخه سخنرانی را گرفته و چاپ کنند و خیلی زود هم انجام دادند. این کارها را با همان امکاناتی که داشت‌ انجام می‌داد. که البته به‌طور طبیعی امکانات فردی‌اش خیلی گسترده نبود و به همین دلیل کمتر دیده شده است.

این‌که تأکید و تمرکز داشتند در قالب کتاب کار کنند، فکر می‌کنم درس‌آموز است. ‌یعنی به جریده‌ها و نشریات بسنده نمی‌کردند و اصرار داشتند در قالب کتاب چاپ بشود، درست است؟

می‌دانید که ایشان در حوزۀ فعالیت مطبوعاتی هم در حوزۀ علمیۀ قم پیشتاز بودند، نشریۀ بعثت که سال 1342-1343 منتشر می‌شد‌ یک نشریه مخفی بود و ایشان جزء دست‌اندرکاران آن بود و نیز جزء پیشگامان امور مطبوعاتی آن. البته کتاب برای ایشان جایگاه ویژه‌ای داشت. برای همین شما در قم می‌بینید که استاد دو کار بزرگ کردند،‌ یکی کتابخانه‌ای که در شهرک پردیسان تأسیس کردند، خیلی هم زحمت کشیدند. من شاهد زحماتی که کشیدند بودم. بارها به خود من مراجعه کردند که اگر کتابی اضافی دارید بدهید، ما هم تعدادی از کتاب‌هایی که چند نسخه داشتیم، تقدیم کردیم که خیلی هم استقبال کردند. کار دیگر ایشان تأسیس کلبه‌شروق در قم و مرکز پخش کتاب‌های انقلابی و اسلامی ‌است که این هم کار مهمی‌ بود.‌ یعنی کاملاً در حوزۀ نشر، چه در عرصه مطبوعاتی چه در بخش کتاب و چه تولید محتوا، فعال بودند؛ حتی تا همین روزهای آخر زندگی‌شان تلاش داشتند که آثاری را منتشر کنند.

در مورد نواب‌صفوی و فداییان‌اسلام هم اشاره‌ای کردید. می‌شود بیشتر صحبت کرد؟ ارتباط ایشان با فداییان اسلام چگونه بود؟

مرحوم آقای خسروشاهی شهید نواب‌صفوی را به معنای دقیق درک نکردند، چون ‌ایشان 15 ساله بودند که به حوزه رفتند ـ یعنی حدود سال 1332 ـ فداییان‌اسلام در سال 1334 دستگیر می‌شوند و به شهادت می‌رسند. البته به عنوان‌ یک جوان 15 ساله به واسطۀ آن تقارن و همزمانی ـ با توجه به این‌که فعالیت فداییان‌اسلام، انقلابی و پر سر و صدا بود ـ در جریان فعالیت‌های فداییان‌اسلام قرار داشتند. خیلی‌هایی که در آن دوران حاضر بودند، معتقدند که فداییان‌اسلام با شوری که در مبارزه با استکبار و استبداد ‌ایجاد کردند، ما را به مسیر انقلابی‌گری سوق دادند. با توجه به شور و حالی که فداییان‌اسلام در جامعه ‌ایرانی ‌ایجاد کرده بودند، طبیعی بود که افرادی مانند مرحوم خسروشاهی جذب آنها شوند. آقای خسروشاهی در تبیین مرام و اندیشۀ شهید نواب‌صفوی مخصوصاً «منشور حکومت اسلامی آنها» زحمت زیادی کشیدند؛ در خیلی از همایش‌ها بحث‌های جدی‌ای مطرح کردند.‌ یک بحثی که در رابطه با فداییان مطرح است، آن اقدامات انقلابی است که آنها انجام می‌دادند، مثلاً در رابطه با کسروی‌ یا هژیر‌ یا رزم‌آرا ـ در مورد رزم‌آرا که اصلاً مجلس شورای ملی ‌ایران مصوبه صادر کرد و حذفِ رزم‌ آرا را به‌عنوان‌ یک اقدام ملی و شهید خلیل طهماسبی را به‌عنوان کسی که از طرف ملت ایران آن وظیفه را انجام داده، معرفی کردند ـ اما بعدها حرف‌های دیگری هم زده شد، بعضی‌ها این اقدامات را به‌عنوان اقدامات تروریستی مطرح می‌کردند. آقای خسروشاهی در همان جلسه‌ای که به‌عنوان شصتمین سال شهادت نواب برگزار شد، به منطق خودِ فداییان‌ اسلام استناد کردند. فداییان‌اسلام می‌گفتند ما در مقام دفاعیم، وقتی از شهید طهماسبی پرسیدند که با کدام مجوز رزم‌آرا را از بین بردید، گفت اولاً مجوز داشتیم، بعد هم اساساً احتیاجی به مجوز نبود، چون ما در مقام دفاع هستیم، کسی که به او حمله شده، در مقام دفاع احتیاجی به مجوز ندارد و این را مفصل آقای خسروشاهی در همان جلسه بحث کردند. منظور این‌که آن رویکرد انقلابی فداییان‌اسلام در مبارزه با استبداد و هم در ستیز با استعمار و چهره‌های وابسته به استعمار، باعث شد که مرحوم خسروشاهی تا آخر پایبند به آن مرام باشد و دیدگاه آنان را ترویج کند. با اعتقاد به این رویکرد با خیلی‌ها که به نوعی به دگراندیشی شهرت داشتند، ارتباط داشت. به‌عنوان مثال در خاطراتی که از محمدعلی جمال‌زاده منتشر کرده، می‌نویسد که با او دیدار داشته و اتفاقاً بحث‌ های خوبی هم بین‌شان مطرح شده است. من در آن خاطرات دیدم که آقای خسروشاهی خیلی ماهرانه از خطرگاه‌ها عبور کرده است. استاد خسروشاهی در دو عرصه وارد شد که واقعاً می‌توان گفت اگر کسی هشیار نبود و 25 سال درس خواندن خدمت علامه طباطبایی و تلمذ در محضر حضرت امام نبود، ممکن بود بلغزد. یعنی تسلط عمیق می‌خواهد ...

بحث تقریب‌ یکی از این موارد است. تقریب بین مذاهب اسلامی. بعضی‌ها وارد ‌این عرصه می‌شوند اما چون پشتوانۀ مذهبی و دینی‌شان قوی نیست راحت اصول را کنار می‌گذارند و تقریب به قیمت مُثله‌کردن اصول تمام می‌شود که این اصلاً و واقعاً تقریب نیست، تخریب و استحاله است. تقریب ‌یعنی این‌که من ویژگی‌های اعتقادی خودم را دارم، طرف مقابلم هم همین‌طور است؛ می‌آییم بر سر‌ مشترکاتی با هم به توافق می‌رسیم. مثلاً این‌که ما دشمن واحد داریم، پیامبرمان واحد است، کتاب‌مان واحد است، خدای‌مان واحد است، می‌تواند مبنای همکاری مشترک برای تقویت مشترکات در جهان و نیز تقویت جبهه واحد مسلمانان در تقابل با دشمنان صلیبی ـ صهیونیستی باشد. در مصر و تـونـس و جاهای دیگر ایشان در راستای نشر معارف اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ فعالیت گسترده‌ای داشتند، ‌یعنی با وجود این‌که‌ یک چهرۀ تقریبی است، اما از نشر معارف اهل‌بیت غافل نیست. بعضی‌ها متأسفانه وقتی وارد این حوزه‌ها می‌شوند، می‌ لغزند و فکر می‌کنند لازمۀ تقریب این است که ما مواضع خودمان و معارف اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ را فراموش کنیم‌ یا مثلاً‌ یک جاهایی کوتاه بیاییم. وقتی شما منطق دارید و بحث و گفت‌وگو می‌کنید، باید محکم و با استدلال از اصول خود دفاع کنی و روی مشترکات باید تأکید و ‌ایستادگی کرد. البته بحث و گفت‌وگو باید بین علماء فریقین باشد تا به نزاع بین عوام و سوءاستفاده دشمن منجر نشود. شاهد مثال برای اثبات این‌که ایشان با تکیه بر اصول، بحث تقریب را دنبال می‌کردند، این‌که ایشان نهج‌البلاغه را، همان نهج‌البلاغه‌ای که محمد عبده شرح کرده، خودش‌ یک مقدمه می‌نویسد و منتشر می‌کند، صحیفه سجادیه را در کشور‌های اسلامی‌ منتشر می‌کند. خیلی مهم است جهان اسلام و مسلمین با این میراث گرانسنگ شیـعی و به‌جا مـانده از اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ آشنا شوند که آقای خسروشاهی واقعاً در این حوزه زحمت کشیدند. دیگر ‌این‌که ‌ایشان برخوردار از روحیۀ رواداری بود، با همه حشر و نشر داشت، بعضی‌ها به واسطۀ داشتن این ویژگی و چنین موقعیتی، رفته‌رفته بعضی اصول را کنار می‌گذارند‌ یا دچار تجدیدنظر می‌شوند. جمال‌زاده در‌ یکی از کتاب‌های خود به بهانۀ مبارزه با خرافات، به شعائر و به مبانی دینی حمله کرده بود؛ آقای خسروشاهی در گفت‌وگو با جمال‌زاده به این موارد اشاره کرده و نقد می‌کند. جمال‌زاده دفاع می‌کند و مرحوم خسروشاهی می‌گوید نه آقا شما به‌عنوان این‌که با خرافه مبارزه می‌خواهید بکنید، دارید اصل را می‌زنید. خیلی هوشمندانه و هوشیارانه با او در زمینه‌های مختلفِ دفاع از انقلاب، بحث می‌کند؛‌ یکی دیگر از ویژگی‌های ایشان همین است. دفاع از انقلاب با رویکرد انقلابی، که تا آخر عمر مبارک‌شان همراهشان بود. حالا چه در گفت‌وگو با افراد مختلف ـ مخصوصاً این هوشیاریِ خسروشاهی در پاسخ به تبلیغات سوءِ دشمنان، دربارۀ ‌ایران و انقلاب اسلامی ـ چه در سفرهای خارج و مأموریت‌هایی که در این زمینه‌ها داشتند. شما ببینید ایشان جزء مؤسسین حزب خلق مسلمان است اما وقتی حزب با انقلاب و امام تعارض پیدا می‌کند، قید حزب را می‌زند. ابتدای انقلاب کسانی که با آقای شریعتمداری نزدیک بودند، حزبی را به‌نام حزب خلق مسلمان‌ ایران تأسیس می‌کنند و آقای خسروشاهی جزء مؤسسین این حزب می‌شوند. خودشان هم نوشته‌اند و گفته‌اند که بنای ما از تأسیس حزب، این بود که از انقلاب صیانت کنیم. اما‌ جریان انحرافی که در هیات‌ مؤسس هم نبود و بعداً اضافه شد ـ شاید از طریق فرزند آقای شریعتمداری‌ ـ کار تخریبی را علیه انقلاب شروع کرد که من خود شاهد بعضی برخوردها و اقدامات آنها در قم بودم؛ آقای خسروشاهی به محض این‌که می‌بینند اینها دارند مسیر حزب را عوض می‌کنند، در جمع مؤسسین صحبت و به این نتیجه می‌رسند که حزب باید منحل شود. یعنی به محض شروع کارهای تخریبیِ اعضای حزب خلق مسلمان، در تبریز و قم، ایشان به‌عنوان یکی از افراد هیأت‌ مؤسس انحلال آن را اعلام می‌کند. این به دلیل دلبستگی‌اش به انقلاب است و پایبندی‌اش به آرمان‌ های حضرت امام که هیچ وقت نگذاشت از مسیر انقلاب جدا شود. بخش دیگر آثار ایشان هم مربوط می‌شود به معرفی جریان اخوان‌المسلمین و مخصوصاً اندیشه‌های سید قطب، محمد قطب برادر سید قطب، معرفی حسن‌البنا ـ مؤسس اخوان‌المسلمین ـ پرداختن ایشان به جریان اخوان‌المسلمین انتقادهایی را هم دربر داشت. در جلسه‌ای بعد از این‌که داعش شکل گرفت و بعضی از این جریانات اخوانی به داعش ملحق شدند و پرچم داعش را به‌دست گرفتند، به ایشان گفتم آقای خسروشاهی الان برای چه شما از اینها ]اخوان‌المسلمین[ باز تعریف و تمجید می‌کنید؟ گفتند اولاً همۀ اخوانی‌ها این‌طور نیستند. ثانیاً ما اگر با اینها در جهان اسلام نتوانیم کار کنیم، با چه جریانی کار کنیم؟ با وهابی‌ها کار کنیم؟ که اصلاً نشدنی است.‌ ایشان یک موضع خیلی قاطعی در مورد وهابیت و وهابی‌ها داشتند و می‌گفتند ما از طریق اینها نمی‌توانیم در جهان اسلام حرف بزنیم و کاری انجام دهیم. استاد خسروشاهی به بعضی از چهره‌های اخوانی اشاره می‌کردند و معتقد بودند که هنوز قابل اتکا هستند. البته به برخی نیز انتقاداتی داشتند. یک مقاله‌ای از ایشان در نقد اردوغان وجود دارد که نشان می‌دهد با وجود دفاع از کلیت این جریان، [اخوان‌المسلمین] متوجه افراد و جریانات فرصت‌طلب در میان اخوانی‌ها هستند. نسبت به دیدگاه‌ها و اقدامات او نقد داشتند. اردوغان اول‌ یک موضع بسیار سفت و سخت اخوانی داشت و می‌گفت: باید برگردیم به اسلام اصیل و بحث تقریب هم در اظهاراتش دیده می‌شد. حتی‌ سخنرانی مفصلی راجع به امام حسین داشت. اما در ماجرای داعش و کمک به داعش، روحیۀ عثمانی‌گری خود را نشان داد. مرحوم خسروشاهی در مقاله‌ای با عنوان «سخنی با اردوغان، اسلامیزم ‌یا سکولاریسم؟» با اشاره به سخنرانی اردوغان در مصر و بعضی کشورهای اسلامی ‌دیگر نظیر تونس و تعریف و تمجید از رژیم‌های سکولار که گفت باید به سمت تأسیس رژیم‌های سکولار و آزادیخواه در جهان اسلام برویم، با نقد رویکرد‌های سکولاریستی اردوغان و با اشاره به پیشینۀ اخوانی‌ها می‌گوید که چطور شد از آنجا به اینجا رسیدی؟ همان رژیم سکولاری که شما می‌گویید باید باشد، همین بلا را سر ترکیه آورده، و به موارد تاریخی اشاره می‌کند. منظور، آتاتورک و آن اتفاقاتی بود که بعد از روی کار آمدن او در ترکیه روی داد و تأکید می‌کند که شما سودای عثمانی‌گری دارید، اگر دنبال آن هم باشید، باز هم خلافت عثمانی با تکیه بر اسلام توانست گسترش پیدا کند نه با تکیه بر سکولاریسم. ایشان در نقد اردوغان می‌گویند: «او انگوری بود که به شراب تبدیل شد.» ایشان به محمد مُرسی هم نقد داشت. در هر صورت ایشان در جهان اسلام قائل به همکاری با اخوان بود. علت این‌که ایشان به همکاری با جریان و اندیشۀ اخوانی متمایل بودند، بیشتر به خاطر دو ویژگی اخوانی‌ها بود.‌ یکی این‌که معتقد بودند که اسلام این قابلیت را دارد که بشر با تمسک به آن به تمام نیازهای خود پاسخ دهد ـ اسلام را‌ دین جامع می‌دانستند ـ‌ ویژگی دیگر آنان، جنبه مبارزاتی و ضداستعماری‌شان بود که باعث شد استاد خسروشاهی در جهت تقریب و تلاش در مسیر خیزش برای بیداری اسلامی، توجه ویژه‌ای به اخوان داشته باشند. البته تفکیک می‌کردند بین افراد مختلف و جریانات مختلف. آقای خسروشاهی جریاناتی که از اخوان منشعب شدند، مانند جریان تکفیر ‌یا هجرت، را نقد می‌کرد؛ همچنین به آن جریاناتی که از مبانی اخوان دور شدند، نقد داشتند. در هر صورت ایشان اخوان را‌ یک فرصت در جهان اسلام می‌دانست.

آن سه سالی که به‌عنوان مسئول دفتر حافظ منافع‌ایران در مصر بودند، نقطۀ اوج ایشان محسوب می‌شود؟

خودشان می‌گویند آن سه سال در این‌که بتواند ارتباطات گسترده‌ای با این جریان و این گرایشات پیدا کنند، خیلی مفید و مؤثر بود. حالا صرف‌نظر از هر دیدگاهی که راجع به اخوان داشته باشیم، این‌که‌ یک جریان مهم در جهان اسلام محسوب می‌شود و باید آن را شناخت، غیرقابل تردید است و آقای خسروشاهی در جهت شناخت آنها حرکت کرد. یک مسأله دیگر که برای مرحوم‌ آیت‌الله سید‌هادی خسروشاهی خیلی مهم بود، بحث فلسطین است. البته این بحث برای جهان اسلام مهم است و هیچ جریان انقلابی نیست که نزدیک به 60-70 سال گذشته پا به عرصۀ وجود گذاشته باشد و در رابطه با فلسطین موضع نداشته باشد. هنگام تأسیس حزب صهیونیست در تهران یعنی تقریباً 98 سال پیش ـ سال 1302 شمسی ـ ما شاهد تظاهرات ضدصهیونیستی در تهران بودیم. هنگامی که هنوز فلسطین اشغال نشده، ولی مهاجرت‌ها کم‌کم صورت می‌گرفت. سال‌ها بعد مرحوم‌ آیت‌الله کاشانی به محض این‌که از تبعید لبنان برمی‌گردند که مقارن می‌شود با تأسیس رژیم نامشروع اسرائیل، در اولین مصاحبه‌ای که دارد به دو نکته اشاره می‌کند ۱. ما نمی‌گذاریم نفت ‌ایران از حلقوم انگلیس پایین برود ۲. ما در مقابل مسأله فلسطین سکوت نمی‌کنیم. در همان مقطع، شهید نواب‌صفوی اقدام به ثبت‌نام از داوطلبانِ اعزام به فلسطین می‌کرد تا افراد را برای جهاد به فلسطین ببرد. آقای خسروشاهی هم این مطالب و موضوعات را می‌بیند و می‌شنود که چنین اتفاقاتی در کشورمان می‌افتد و به‌عنوان ‌یک عالِم اسلامی، به‌عنوان‌ یک کسی که از ذلت مسلمین رنج می‌برد، به‌عنوان کسی که از سلطۀ کفار بر جهان اسلام و بر مسلمین ناراحت است، نسبت به فلسطین موضع دارد. فلسطین برای آقای خسروشاهی دغدغه است. برای همین شما می‌بینید در قالب‌ یک کتاب، جهاد اسلامی ‌را معرفی می‌کند. همین جهاد اسلامی‌که جزء جریانات انقلابی در فلسطین است و الان هم در غزّه خیلی فعال هستند، دربارۀ شهید فتحی شقاقی هم آقای خسروشاهی زحمت کشیدند و او را معرفی کردند. استاد خسروشاهی به محمد مُرسی، که عضو اخوان‌المسلمین و مدتی هم رئیس‌جمهور مصر بود، به دلیل اهمال در مسأله فلسطین، نقد داشت و می‌گفت بزرگ‌ترین خطای مُرسی این است که کمپ‌دیوید را لغو نکرد ـ آن پیمانی که انور سادات با مناخیم‌بگین نخست‌وزیر وقت اسرائیل و با صحنه‌گردانی کارتر و امریکا بست ـ ایشان می‌گفت مُرسی باید این قرارداد را لغو می‌کرد و سفارت اسرائیل در قاهره را تعطیل و تحویل فلسطینی‌ها می‌داد که این کار را نکرد و به آن سرنوشت دچار شد؛ زیرا به آرمان‌های خودشان [اخوان] عمل نکردند. استاد خسروشاهی معتقد بود تجربۀ خوبی از اخوانی‌ها در مصر و ترکیه در دورۀ اخیر نداریم. آنها نسبت به پیشینیان خودشان دچار‌ تغییراتی شدند که این تغییرات خیلی به نفع جریان‌های انقلابی و بیداری اسلامی‌ تمام نشد. در هر صورت این حساسیت نسبت به مسألۀ فلسطین را ما در آثار مرحوم آقای خسروشاهی می‌بینیم. در تشریح جنایات صهیونیست‌ها در فلسطین و جهان اسلام،‌ رویکرد بارزی وجود داشت که در آثار ایشان جلوه‌گر بود. دربارۀ رابطه‌شان با امام (ره) الان وارد شویم ‌یا برویم جلوتر؟ چون دیگر در جریان مبارزات وارد می‌شوند و از سال 42 جدی‌تر می‌شود ...

ایشان در نشریه بعثت که نشریه مخفی حوزۀ علمیۀ قم بود، اندیشۀ و مرام امام را دنبال می‌ کردند. ‌یعنی از اوایل دهه چهل خصوصاً بعد از قیام 15 خرداد 1342 که نهضت امام گسترش پیدا می‌کند، شاهد‌ یک اتفاق و‌ تغییر رویکرد جدی در حوزۀ‌ علمیۀ قم هستیم. حوزۀ علمیۀ ایران و حتی نجف در تحولات بزرگ نظیر مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت، دنبال براندازی در‌ ایران نبود. در مشروطه هم شما می‌بینید بحث تغییر حکومت نیست؛ ولی نظام را مقید می‌کنند مجلس باشد و نمایندگان مجلس تصمیم بگیرند و شاه یک مقام تشریفاتی باشد. در نهضت ملی شدن صنعت نفت هم مرحوم‌ آیت‌الله کاشانی بحث سرنگونی شاه و تغییر نظام را ندارد. فقط در‌ یک مقطع، در ماجرای 30 تیر محمدرضا را تهدید به سرنگونی می‌کند. ایشان برای مجبور کردن شاه به بازگرداندن دکتر مصدق به قدرت می‌گوید: اگر دکتر مصدق برنگردد، ـ چون دکتر مصدق استعفا داد رفت، شاه قوام را به جای او گذاشته بود ـ مردم را هدایت می‌کنم به سمت کاخ مرمر.‌ یعنی چه؟ ‌یعنی سرنگونت می‌کنم. اما اساس فعالیت‌ آیت‌الله کاشانی معطوف به این نبود که بخواهد شاه را سرنگون کند. او در پی نظام مشروطۀ سلطنتی بود، که درآن طبق قانون اساسی مشروطه، شاه‌ مقام تشریفاتی داشته باشد و مجلس در رأس امور باشد. امام در دهه 40 با توجه به این‌که امریکایی‌ها و صهیونیست‌ها در ‌ایران نفوذ گسترده‌ای پیدا کرده بودند ـ امریکایی‌ها در همۀ ارکان حکومت و جامعۀ ‌ایران حضور پیدا کرده و از سال 1332 تا 1342 طی ده سال تقریباً همه سنگرها را فتح کرده بودند و می‌خواستند تغییر اساسی در جامعه‌ ایران ‌ایجاد کنند ـ ابتدا به شاه خیلی اصرار و توصیه کرد که این مسیر را ادامه ندهد؛ اما وقتی نشد، وارد‌ یک مرحله جدیدی شدند [تغییر نظام]. درک آن مرحلۀ جدید و همراهی با آن برای برخی‌ سخت بود؛ بعضی از اعضا و اجزای حوزه، به دلیل عدم درک صحیح از شرایطِ وخیم کشور و عمق نفوذ بیگانگان، با امام همراهی نکردند، البته اغلب همراه ایشان بودند، آنها متوجه این تغییر نشدند که الان نمی‌شود در غالب حفظ نظام مشروطۀ سلطنتی از کشور و اسلام صیانت کرد، باید به سمت حذف رژیمِ وابسته برویم. لذا بحث براندازی و تأسیس حکومت دینی مطرح می‌شود. کسانی که در کنار امام بودند و به تبیین رویکرد دورۀ جدید کمک کردند، افرادی نظیر مرحوم آقای خسروشاهی و سایر بزرگان، بعدها اکثراً افراد جامعۀ مدرسین را تشکیل دادند. جناب آقای حقانی، در مورد رابطه مرحوم خسروشاهی با امام و انقلاب اگر چیزی باقی مانده بفرمایید...

مرحوم خسروشاهی و سایر شخصیت‌های انقلابی حوزه در نشریه بعثت این تغییر رویکردِ مبارزاتی که توسط امام صورت گرفته بود را تقویت و تبیین می‌کردند؛ این شرایط تا انقلاب و همچنین بعد از انقلاب نیز ادامه داشت. در همان گفت‌وگوهایی که استاد خسروشاهی با آقای جمال‌زاده دارد، می‌بینید که ایشان از کار بزرگ حضرت امام که در رأس آن تغییر نظام 2500 ساله سلطنتی بود، تمجید می‌کند. حتی ایشان [آقای جمال‌زاده] هم تأکید می‌کند که این اتفاق بزرگی بود که به دست امام صورت گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی ‌آرمان‌های آقای خسروشاهی در خصوص مبارزه با استبداد و استکبار محقق شد. معمار و بنیانگذار انقلاب اسلامی ‌امام بود و تأسیس نظام دینی هم رخ داد. جناب آقای خسروشاهی تا پایان عمر شریف خود، همچنان پایبند به امام و آرمان‌های انقلاب بود.

دوره‌ای که ایشان در واتیکان حضور داشتند، چه تلاش‌هایی در مورد گفت‌وگوی بین ادیان شد؟

ایشان ۵ سال واتیکان بودند، منصوب کردن کسی در این سمت با توجه به ویژگی‌های خاصی صورت می‌گیرد. ‌یعنی شما نمی‌توانید هر کسی را آنجا به‌عنوان سفیر اعزام کنید. شاید برای کشورهای دیگر بشود راحت سفیر انتخاب و منصوب کرد اما واتیکان ویژگی خاص خودش را دارد.‌ کسی می‌تواند آنجا نقش‌آفرین باشد که اولاً تسلط بر اسلام داشته باشد. ثانیاً با سایر ادیان مخصوصاً با مسیحیت آشنا باشد؛ اهل گفت‌وگوی بین‌الادیانی هم باشد. مرحوم خسروشاهی این ویژگی‌ها را دارا بودند و ملاقات‌های متعددی هم در طول مدت سفارت خود با پاپ داشتند. همچنین چند کار مهم انجام دادند، از جمله ترجمۀ آثار اسلامی ‌به زبان انگلیسی که به همت ایشان صورت گرفت.‌ وی یک مرکز اسلامی‌ در رم تأسیس کرد که در معرفی اسلام و گفت‌وگوی بین ادیان، بسیار مؤثر بود. در ‌زمان آیت‌الله بروجردی در هامبورگ چنین مرکزی ایجاد شده بود! ولی در رم در قلب کلیسای کاتولیک، تأسیس‌ یک مرکز اسلامی‌ کار بسیار مهمی ‌بود که توسط آقای خسروشاهی انجام گرفت. با اهتمام ویژه‌ای که ایشان در امور نشر داشتند؛ آنجا هم بحث گفت‌وگوی بین ادیان مطرح بود و هم نشر معارف اهل‌بیت به زبان انگلیسی. که این خدمت بسیار بزرگ آقای خسروشاهی به اسلام و انقلاب اسلامی بود.

به مطلب امتیاز دهید :
( 0. امتیاز از 0 )
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر