Rated 4.3/5 based on 31 readers reviews
به مطلب امتیاز دهید :
( 4.3 امتیاز از 31 )

ناشر : کلبه شروق
نویسنده : سید هادی خسروشاهی
پس از رحلت آیت ‌الله آصف محسنی و نشر چند مقاله درباره ایشان در روزنامه «اطلاعات» و روزنامه «جمهوری اسلامی» بعضی از برادران افغانی مقیم ایران، طی نامه یا تلفن و یا حضوری، از این ‌که ذکر خیری از این عالم بزرگ شیعی در افغانستان، به عمل آمده است، تشکر نموده و اینجانب را «عندالله مأجور» دانستند که البته بنده ...

فهرست مطالب

مقدمه

1- یادی از آیت‌الله آصف محسنی- قندهاری

سابقه آشنایی 

مرجعی مجاهد

آثار و تألیفات

تقریب، یک ضرورت

2- نقش آیت‌الله آصف محسنی در تأسیس «حرکت اسلامی» افغانستان  

حزب حرکت اسلامی افغانستان

حرکت اسلامی افغانستان

تشکیلات حرکت اسلامی افغانستان

تشکیلات در داخل کشور

نهادهای حرکت اسلام

روابط با احزاب اسلامی افغانستان

سیاست حرکت اسلامی

فعالیت‌های حرکت اسلامی در داخل

3- مناسبات مذاهب اسلامی در جمهوری اسلامی افغانستان 

مناسبات مذاهب اسلامی در جمهوری اسلامی افغانستان چگونه باید باشد؟ 

مناسبات شیعه و سنی

پیوست: حرکت اسلامی افغانستان

فهارس: اعلام، کتب،اماکن

فهرست اعلام

فهرست اماکن

فهرست کتب

مقدمه

پس از رحلت آیت ‌الله آصف محسنی و نشر چند مقاله درباره ایشان در روزنامه «اطلاعات» و روزنامه «جمهوری اسلامی» بعضی از برادران افغانی مقیم ایران، طی نامه یا تلفن و یا حضوری، از این ‌که ذکر خیری از این عالم بزرگ شیعی در افغانستان، به عمل آمده است، تشکر نموده و اینجانب را «عندالله مأجور» دانستند که البته بنده هم ضمن تشکر متقابل، اشاره کردم که احیاء ذکر علما و بزرگان دین از قدیم الایام یک سنت حسنه‌ای بوده که همواره توسط اهل فضل و قلم انجام گرفته و کتاب‌های زیادی که شامل مجموعه این مقالات است، تحت عناوین مختلف، در ایران و عراق و لبنان، چاپ و منتشر شده و بدین ترتیب شرح زندگی صدها، بلکه هزاران نفر از علما ثبت و ضبط شده است... و هدف ما پیروی از این سنت حسنه بوده است.

... اما در مقابل، متأسفانه عده‌ای هم ضمن ارسال نامه و یا پیام! و انتقاد از این اقدام، به مرحوم آیت‌الله آصف محسنی هم اهانت‌ها نموده و اتهامات ناروایی به ایشان وارد کرده و حتی تا سر حد «ارتداد»! و «تکفیر» آن بزرگمرد، پیش رفتند. البته می‌دانیم که در طول تاریخ، همواره علمای عظام توسط افرادی ناآگاه یا مغرض در معرض اتهامات و اهانت‌ها قرار گرفته و «محکوم»! خوانده شده‌اند... که البته این برخوردهای غیراخلاقی و نسبت دادن مطالب غیرمعقول به بزرگان علم و دین، هرگز نمی‌تواند از دیدگاه شرعی مورد قبول واقع شود و بلکه بی‌تردید مورد تقبیح عقلا و متشرعان قوم قرار گرفته است.

در مورد آیت‌الله آصف محسنی اتهامات عجیب و غریبی، با نقل سطوری از نوشته‌های ایشان با توضیحی از خودشان، منتشر نموده حتی با امضای «سادات»! خواستار صدور حکم ارتداد!! ایشان از بعضی مراجع تقلید شده‌اند.

در نامه دیگری و با امضای نماینده محترم «مجمع جهانی اهل بیت در افغانستان» خواستار «اخراج»! آیت‌الله آصف محسنی از شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت شده‌اند و عجیب آن است که در این نامه پنج صفحه‌ای، ایشان به مخالفت با شیعیان زیدی یمن متهم شده و ادعا شده است که ایشان «امام زید» را «فردی منحرف» و اتباع او را هم «عناصری وابسته به ایران» و باز «منحرف» نامیده‌اند! البته این موجب تعجب است کسی که با همه مذاهب اهل سنت دیدار و گفت‌وگو می‌کند و همه آنان را در نوشته‌های خود «مسلمان» می‌نامد، چگونه شیعیان زیدی را «منحرف» می‌نامد در حالی که خود هوادار سرسخت تقریب بین مذاهب اسلامی و فرق شیعه است.

برادر دیگری هم شرح مبسوطی درباره پیدایش سازمان «حرکت اسلامی در افغانستان» نوشته و به سوابق خدمات شخصیت‌های برجسته شیعی دیگر که در این امر دخالت داشته و بعضی هم از علما بزرگ شیعه بوده و به شهادت رسیده‌اند - اشاراتی نموده است که البته «اجرهم علی الله» و ما در نوشتار کوتاه خود درباره «حرکت اسلامی در افغانستان» اشاره کرده‌ایم که این حزب یا سازمان، با ادغام و وحدت تشکیلاتی چند نهاد و گروه شیعی دیگر به وجود آمده و با رهبری آیت‌الله آصف محسنی، در مرحله تکاملی خود توانسته در سراسر افغانستان شعبه‌ها و واحدهای خاصی به وجود آورد و ده سال تمام با نیروهای اشغالگر شوروی به جنگ پرداخته و صدها و شاید هزارها، شهید در این راه تقدیم اسلام نموده است.

تجلیل از عملکرد حرکت اسلامی افغانستان به مفهو م انکار تلاش‌ها و کوشش‌ها و جان‌فشانی‌های دیگر شخصیت‌ها و سازمان‌های جهادی نیست و بی‌تردید کسانی که در راه رضای حق تعالی، وارد این معرکه شده و به جهاد پرداخته‌اند، در نزد خداوند پاداش نیک خواهند داشت...

البته ما در کتاب «نهضت‌های اسلامی افغانستان» که سال‌ها پیش توسط مرکز نشر وزارت امور خارجه ایران (دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی) منتشر گردید، به تلاش‌ها و کوشش‌های همه و یا اغلب سازمان‌ها و نهادهای جهادی شیعی فعال اشاراتی داشته و از بعضی سازمان‌ها - مانند حزب آقای گلبدین حکمتیار- انتقاد کرده‌ایم و در واقع خواسته‌ایم حق مطلب ادا شود و امیدواریم که در چاپ دوم آن کتاب، توضیحات بیشتری در این زمینه داشته باشیم.

البته اشاره به چگونگی اختلافات درون گروهی در سازمان‌ها و احزاب جهادی افغانستان نیازمند بحث مفصلی است که ما در این مقدمه به دنبال آن نیستیم و امیدواریم که در چاپ دوم کتاب خود، به آن بپردازیم.

به هر حال ما ضمن این‌که از تلاش‌ها و کوشش‌های آیت‌الله آصف محسنی تقدیر می‌کنیم و ایشان را یک شخصیت بزرگ شیعی در افغانستان می‌دانیم، هرگز قصد «قدیس» تراشی نداریم و بر این باوریم که ایشان هم مانند دیگر ابناء بشر - غیر از معصومین؟عهم؟ - دارای اشتباهاتی بود که باید با روش علمی و منطقی، به آن اشتباهات پاسخ داده شود نه با سبّ و لعن و تکفیر... .

یکی از نکاتی که مورد استناد مخالفان آیت‌الله آصف محسنی قرار گرفته، تحریم سبّ و لعن خلفا و بزرگان اهل سنت و یا عزاداری‌های نامشروعی از نوع «قمه‌زنی» از طرف ایشان است... ما در این زمینه وارد بحث فقهی و رَد یا قبول دیدگاه‌ها نمی‌شویم، ولی اشاره می‌کنیم که در چند سال اخیر، آیت‌الله سید علی خامنه‌ای (حفظه الله) - رهبر معظم انقلاب اسلامی - در چند مورد بر حرمت سبّ و لعن و اهانت به مقدسات اهل سنت و یا اقدام به اعمال وهن‌آوری چون قمه ‌زنی - به عنوان عزاداری برای امام حسین؟ع؟- فتوی داده‌اند و متن آن فتاوی، در سایت و آثار ایشان، موجود است[1] و با این استشهاد ، دیگر نیازی به «دفاع» از آیت‌الله آصف محسنی نداریم که سالیانی پیش، در این زمینه‌ها فتوا به حرمت داده‌اند.

 در خاتمه این مقدمه کوتاه بی‌مناسبت نیست اشاره کنیم که اتهام «ارتداد! و خروج از دین و نشر وهابیگری‌!» خاص مرحوم آیت‌الله آصف محسنی نیست، بلکه حتی بعضی از مراجع بزرگ در عصر ما هم با این قبیل اتهامات روبه‌رو بوده‌اند...

مثلاً آیت‌الله سید محسن حکیم مرجع عالی ‌قدر جهان تشیع در نجف اشرف، پس از تألیف و نشر جلد اول کتاب فقهی ارزشمندی تحت عنوان «مستمسک العروة الوثقی» به علت آن‌که شامل بعضی از فتاوی غیرمألوف در نزد عده‌ای متحجّر بود، مورد هجمه و تهدید و تکفیر قرار گرفت تا آن‌جا که رسالۀ مستقلی تحت عنوان «اباطیل حکیم»! در ردّ و تکفیر ایشان، از طرف گروهی و به امضای «هیئت علمی نجف اشرف!» تهیه شد و در نجف اشرف چاپ و منتشر گردید و در آن با استناد به 51 مورد از  فتاوی آیت‌الله حکیم، چنین نتیجه‌گیری شده بود: «فتاوی صادره از سوی آقای حکیم بدعتی است در دین مقدس اسلام و انکاری است به ضروریات شریعت حضرت سیدالمرسلین؟ص؟ و موجب شک در اصول دین و مستلزم ترویج مذهب وهابی‌ها است. بنابراین بر تمام مسلمین و پیشوایان آن‌ها لازم است که ریشه مفسدین را بر کنند و امثال دجال آخرالزّمان را فرصتی برای گمراه کردن مسلمانان و تغییر دادن دین مقدس اسلام ندهند.»

 متأسفانه این جملات پایانی رساله «اباطیل حکیم» با امضای «هیئت علمیه نجف»! است که در سراسر عراق و سپس ترجمه فارسی آن در سراسر ایران پخش گردید و این هیئت علمیه! در پایان همان رساله از عموم مسلمانان و علماء محترم خواسته بودند که «برای رضای خداوند و خشنودی امام عصر؟ع؟ پس از تحرّی حقیقت، سایر برادران دینی را با تکلیف شرعی خود آگاه سازند!»

ما در این‌جا قصد ورود به اصل موضوع و نقل فتاوی آیت‌الله حکیم که گویا موجب «خروج ایشان از دین»! شده بود را نداریم، بلکه در این ‌جا هدف از اشاره به این به اصطلاح اباطیل است و اتهام خروج آیت‌الله حکیم از راه راست و انکار ضروریات دین که موجب ارتداد می‌شود و این‌که ایشان افکار «وهابی‌گری!» را ترویج می‌کند و جزء مفسدین محسوب می‌شود و... بدین ترتیب باید متوجه شویم که فقط ملّاصدرای شیرازی در قدیم یا علامه محمدحسین طباطبایی در عصر ما نیستند که به خاطر اظهارنظرهایی در مورد مسایل عقلی و تفسیر و تأویل بعضی از مطالب مبهم، مورد اتهام و تکفیر و ردّ و طرد و تفسیق قرار گرفته‌اند... بلکه در عالم بدون منطق، هر نوع حرکت علمی - فلسفی مخالف با اصول تحجّر قرون وسطایی، چه از سوی فقیهی ابراز شود یا فیلسوف و مفسر قرآن، از نظر آنان موجب «کفر» و «فسق» و «خروج از دین» می‌گردد.

استاد علامه طباطبایی پس از انتشار تفسیر ارزشمند المیزان و مباحثی در زمینه‌های فلسفی - عرفانی، مورد هجوم شدید بعضی از متحجّران ساکن در «قم» و «نجف» قرار گرفت و حتی نخست ذهن مرحوم آیت‌الله بروجردی را هم درباره ایشان «مشوّب» ساختند که در آن زمان بعضی از شاگردان مرحوم استاد علامه طباطبایی طی نامه‌ای به بعضی از مراجع عظام وقت در حوزه علمیه قم، از آنان خواستند که ضمن ملاقات با آیت‌الله بروجردی، حقایق، را روشن سازند و اجازه ندهند که گروهی غافل از  حقایق به ساحت قدسی مرد وارسته و فرهیخته و عارف و سالکی چون علامه طباطبایی، اهانت روا دارند.[2]

متأسفانه علی‌رغم موضع مثبت مرجعیت وقت، مرحوم آیت‌الله بروجردی، نسبت به علامه طباطبایی و تفسیر المیزان، مخالفت‌های دیگری آغاز شد و فردی در «قم»، کتابی در ردّ المیزان! تألیف و منتشر ساخت و از نو به اختلافات دامن زد.

مؤلفّ کتاب خود را چنین آغاز می‌کند:

و بعد: فهذه مجموعة صغیرة موضوعها الفحص و التحقیق حول بعض ما احتوی علیه «المیزان فی تفسیر القرآن» للأستاذ الطباطبایی لو نظرنا الیها بنظر اسلامی، لوجدناها مخالفة لضرورة الکتاب و السنة و مضادة لبداهة الدین و الطریقه و لاجل ذلک کان نشر هذا المختصر واجباً من الواجبات، بل من اهمها ولم نقم بهذا الامر الّا بعد ما یأسنا من الاقناع الحضوری من الاسناد فی حلقات دروسه ایام تلمذنا لدیه و هی ایام غیر یسیره، فما کان جوابه الّا أن یتهمّنا بقصور الباع و نقصان الفهم و أحیاناً کان یکفی بالسکوت و عدم الاعتناء عوضأ عن الجواب.»[3]

مؤلّف مغفور له سپس به نقل اتهامات خود، علیه استاد علامه می‌پردازد و مدعی می‌شود که استاد علامه:

1- منکر معاد جسمانی بوده و معتقد به معاد روحانی است،

2- معتقد به وحدت وجود، یعنی «الوهیت جهان هستی»است،

3- بهشت و دوزخ، روحی و تخیّلی است،

4- اعتقاد به «جبر» و اسناد همه اعمال بشر به خداوند،

5- عدم نیاز به اخبار و احادیث در تفسیر قرآن،

6- بر ظن و گمان استوار بودن اساس دین،

مؤلف مزبور، پس از شرح و بسط اتهامات فوق، در بخش دوم کتاب به نقل مطالب دیگری، با استناد به حواشی استاد علامه بر «بحارالأنوار» می‌پردازد و در بخش پایانی تحت عنوان: «ختام الکلام فی مرامه الفاسد»! با استشهاد به جملاتی دیگر از استاد علامه در مسایلی که مطرح شده است، خط بطلان بر افکار و عقاید و به قول او «مرام فاسد»! استاد علامه می‌کشد...

آخرین سطر کتاب چنین است: «و هیهنا تمّت الرساله و أنا العبد احمد الحسینی الطیبی الشبستری مقیم قم الشریفه، فرغنا عنها فی تسعة عشر من رمضان المبارک سنة 7731 الهجریة»!

علاوه بر تفسیر المیزان، حواشی و توضیحات ایشان بر چاپ جدید «بحارالأنوار» هم باز از طرف متحجّران مورد همجه قرار گرفت تا آن‌جا که سرانجام و پس از توضیحات و تعلیقات جلد هفتم، ایشان مجبور شد از تحشیه و توضیح، خودداری کند و در نتیجه جهان تشیع برای همیشه از این توضیحات علمی ارجدار، محروم گردید...

***

 با این توضیحات کوتاه، امیدواریم که برادران افغانی ما و همفکران ایرانی آن‌ها بر هدف و نیّت خیر و اصلاحی ما ایراد نگیرند و بپذیرند که: ما جز قصد اصلاح نداریم... والله علی ما نقول شهید.

البته در این رابطه، بعضی از بزرگان و مراجع عظام از جمله حضرت آیت‌الله العظمی آقا سید محمدصادق روحانی (حفظه الله) توضیح و پاسخ مناسبی داده‌اند که در سایت‌های خودشان منتشر شده است و ما فقط یک نمونه از آن‌ها را نقل می‌کنیم تا داوری منصفانه ما بر دوستان روشن گردد:

 

استفتاء:

ما هو رأیکم فی کتاب «مشرعة البحار» للشیخ آصف محسنی؟

جواب:

باسمه جلّت اسمائه

بنظری انّ کتاب «مشرعة البحار» مشروع یهدف لاسقاط المئات بل الآلاف من الروایات الشریفه ولیت مؤلفه قد کتب بدلا عنه کتابا یحاول فیه تصحیح الروایات عن خلال اقامة القرائن الخارجیه علی صحتها، عوضاً عن اسقاطها و الاعراض عنها فانه لو فعل ذلک لکان قد أسدی للتشیّع خدمة کبیرة لا یمکن ان تقدّر.

به نظر من این کتاب هدفش اسقاط صدها بلکه هزاران روایات شریفه است و ای کاش مؤلف آن به جای این کتاب با اقامه قرائن خارجی، به دنبال تصحیح روایات بود و اگر این کار را انجام می‌داد خدمتی بزرگ برای تشیع انجام داده بود که نمی‌توان میزان ارزش آن را بیان داشت.

***

و با این توضیحات، باید گفت که ما هرگونه نقد و اصلاح منطقی و شرعی را می‌پذیریم و در چاپ احتمالی بعدی این رساله، بی‌تردید از آن‌ها بهره‌مند خواهیم برد.

سید هادی خسروشاهی

تهران: آبان‌ماه 8931 ش

ربیع‌الأول 1441 


[1] . سایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای

http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27988

 

[2]. این نامه را این‌جانب در «خاطرات» مربوط به علامه طباطبایی آورده‌ام و چندین بار چاپ شده است.

 

[3]. حول المیزان، ص1.

البته این ادّعای نویسنده را که علامه طباطبایی پاسخ سؤالات را نمی‌داد و «طرف» را متهم به «بی‌سوادی» می‌کرد، به شهادت همۀ شاگردان علامه، صحت ندارد و روش اخلاقی علامه در برابر شاگردان خود هرگز چنین نبوده است.

مشخصات کتاب

  • درباره آیت الله آصف محسنی و حرکت اسلامی افغانستان
  • کلبه شروق
  • سید هادی خسروشاهی
  • فارسی
  • چاپ شده
  • 20000 20000
  • 978-964-7255-85-1
  • چاپ اول / نوبت اول
  • زمستان 1398
  • 1000