هو

در تابستان 1362 که برای راه‌اندازی یک مجله هفتگی عربی از رم به لندن رفتم، نخستین مشکل ما دفتر یا محل استقرار افراد و تشکیلات یک کار فرهنگی وسیع بود... برای خرید محلّی، ساختمان شماره 51 در اول خیابان «اگزبیشن رود» متصل به محل سفارت ما در لندن، پیشنهاد شد که به مبلغ یک میلیون و دویست هزار پوند، فروخته می‌شد... به هنگام اقدام برای معامله، معلوم شد که در کنار آن این منطقه چون «مسکونی» است، «کار اداری» نمی‌توان انجام داد... و در ضمن روشن شد که در کنار آن ساختمان شماره 49 هم مربوط به جمهوری اسلامی ایران بوده که توسط سرپرست موقت سفارت ـ ظاهراً به نام اهدایی؟! ـ متأسفانه به مبلغ فقط 200 هزار پوند فروخته شده است!... پی‌‌گیری امر روشن ساخت که فرد مزبور به «مقاومت ملی!!» پیوسته و یک سوپرمارکت هم برای خود در لندن خریده و باز است... (یعنی حدود یک میلیون پوند از بیت‌المال، به علت سوءنیت طرف و عدم دقت مرکز، به هدر رفته است).

... در پی‌‌گیری این امر باز مطلع شدم که ساختمان دیگر متعلق به جمهوری اسلامی ایران در بهترین خیابان‌های مرکزی شهر ـ گوئینزوی ـ تقریباً نزدیک محل سفارت، در معرض فروش به قیمت 5/2 میلیون پوند است!! (این ساختمان که قبلاً هتل بوده، حدود 3 هزار مترمربع مساحت دارد و در صورت تعمیر اساسی، با پنج طبقه، کاملاً قابل استفاده می‌توانست باشد و تابلوی «امپریال هتل» همچنان بر سر در آن منقوش بود!)

در ضمن، دو نامه وکیل انگلیسی سفارت، به نام آقای «پیتر کت کات» ـ که هنوز هم وکیل سفارت است! ـ به دستم رسید که با پیشنهادها و ایرادهای بنی‌انگلیسی! اصرار به فروش آن محل داشت!... و همین امر باعث گردید که اینجانب در صداقت طرف شک کنم و آن را توطئه‌ای مشابه توطئۀ قبلی فروش ساختمان 49 تلقی کنم و با تلکس آنی و نامه‌های محرمانه، از وزارت متبوع بخواهم که از فروش این محل جلوگیری به عمل آورد... و به موازات آن نامه‌هایی به حضرت امام خمینی (قدس سره) و ریاست جمهوری و ریاست مجلس نوشته و مصرانه خواستم که دستور دهند مسئله فروش محل مزبور، متوقف گردد...

... پس از موفقیت در این امر، طی نامه‌ای از حضرت امام خمینی (قدس سره) درخواست نمودم که اجازه دهند ما آن محل را با هزینه مردم، بسازیم و یک مرکز فرهنگی ـ اسلامی متناسب با شئون نظام اسلامی جدید، به وجود آوریم...

پس از اذن کتبی حضرت امام (قدس سره) و موافقت کتبی وزیر، جناب آقای دکتر ولایتی، پی‌گیری اداری، تهیه طرح کلی، دیدار با شخصیت‌های اسلامی ـ شیعی در لندن برای آماده‌سازی مقدماتی، ملاقات با یکی دو تاجر شیعی خلیجی برای کمک به هزینه ساختمان، دیدار با مقامات مسئول ایرانی و توضیح هدف و ده‌ها کار دیگر انجام گرفت... و سرانجام هیئت امنایی هم در تهران، با موافقت جناب وزیر تشکیل دادیم تا بتوانیم ضمن حفظ مالکیت وزارت امور خارجه، بقیه امور ساختمانی را سامان دهیم....

پس از دیدار اینجانب با جناب آقای رفسنجانی ریاست محترم جمهوری، قرار شد که مبلغ ریالی هزینه ساختمان فرهنگی را ـ معادل 12 ملیون پوند ـ ما بپردازیم و معادل ارزی را ایشان پرداخت کنند... و برای همین منظور قسط اول به مبلغ ـ یکصد میلیون ریال ـ به وزارت امور خارجه پرداخت شد و در مراحل بعدی!، متأسفانه کسالت حقیر و عدم پی گیری مسئولین عالی وزارت امور خارجه، باعث گردید که هیئت امنای تهران، پس از دو سال نامه‌ای به امضای حضرت آقای حاج آقا مهدی تهرانی بنویسند و درخواست اقدام جدی و عملی بنمایند... و یا موضوع را پایان دهند...

متأسفانه وزارت امور خارجه، راه دوم را انتخاب کرد و با مرجوع نمودن وجه پرداختی، موضوع را مسکوت گذاشت!

البته یکبار هم در دوران معاونت مالی جناب آقای صنعتی، در اوج فعالیت ما برای ساختن مرکز فرهنگی، تلکسی از مرکز و با امضای ایشان به لندن رسید که آن محل را بفروشند!... و باز اینجانب که در آن تاریخ، سفری به ژنو داشتم و در آنجا از موضوع مطلع شدم، بلافاصله اقدامات بازدارنده! را شروع نمودم که به یاری حق از فروش محل جلوگیری به عمل آمد.

* * *

... و اکنون و با توجه به نیاز مبرم به یک مرکز فرهنگی ـ اسلامی آبرومند در اروپا، و با داشتن محلی در لندن، انتظار دارد برای آغاز مجدد برنامۀ مورد نظر دستور اقدام لازم را داده شود... و چون پی‌گیری 15 ساله! این امر موجب دلسردی و یا خستگی اینجانب شده است ـ و یا کم کم می‌شود! ـ انشاء الله نهاد جدید سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی این مسئولیت را به عهده بگیرد و اینجانب کما فی السابق، در انجام وظایف ـ از جمله یافتن بانیان خیر برای کمک به هزینه ساختمان آن ـ آماده خواهم بود. باذن الله.

تهران ـ رمضان المبارک

سید هادی خسروشاهی

* فتوکپی نمونه‌هایی از مکاتبات و اقدامات انجام شده قبلی جهت تذکار، به پیوست است!

اسناد و مدارک پیوستی:

1ـ دو نامه وکیل انگلیسی سفارت در ضرورت فروش محل! هتل امپریال

2ـ نخستین نامه از واتیکان به حضرت امام (قدس سره)

3ـ اساسنامه موقت مرکز فرهنگی ـ اسلامی لندن

4ـ نامه اینجانب به امام خمینی و موافقت کتبی معظم له و موافقت وزیر

5ـ گزارشی درباره مسلمانان انگلستان

6ـ نامه‌ای به معاونت فرهنگی وزارت متبوع

7ـ موقعیت ساختمان مورد نظر، قبل از تخریب کامل!

8ـ طرح کلی مرکز فرهنگی ـ اسلامی لندن

9ـ طرح کلی، به زبان عربی، برای اظهارنظر برادران مقیم لندن

10ـ نامه دیگر به وزیر محترم امور خارجه و موافقت مجدد ایشان

11ـ طرح کلی دیگر جهت آقای وزیر

12ـ نامه‌ای دیگر به جناب وزیر در مورد موافقت کامل آقای رئیس جمهور

13ـ نامه مربوط به تشکیل هیئت امناء و موافقت جناب وزیر

14ـ فتوکپی چک پرداختی ـ قسط اول ـ

15ـ آخرین نامه از سوی هیئت امنا به وزارت خارجه

ـ این نمونه‌ها، فقط بخشی از مدارک مربوط به موضوع است ـ