دومين نشريه مخفى طلاب حوزه علميه قم، نشريه «انتقام» بود كه از تاريخ 29 آذر 43 م، 15 شعبان 1384 هـ ـ با استفاده از آيه شريفه: «والله عزيز ذوانتقام» در كنار نام نشريه ـ شروع به انتشار نمود و تا تاريخ 15 مهر 44، 7 جمادى الآخر 1385 هـ انتشار آن ادامه يافت و جمعاً 8 شماره از آن منتشر گرديد.

اين نشريه با محتوايى تقريباً مشابه محتواى مقالات «بعثت»، اما كمى «راديكال»تر! توسط آيت الله محمدتقى مصباح يزدى، تهيه و تنظيم و تكثير و توزيع مى شد... در واقع استاد مصباح طبق اظهار و تصريح خودشان، همه كارهاى اين نشريه را، از تهيه و نوشتن مقالات و اخبار، تا تايپ و چاپ و حتى بسته بندى و تقسيم براى توزيع، خود به تنهايى انجام مى داد و اين، علاوه بر همكارى صميمانه ايشان با نشريه «بعثت» و نوشتن مقالاتى براى آن و يا شركت در بعضى از جلسات آن، در زمان انتشار بود...

شايد بتوان گفت ـ بدون آگاهى از نيت درونى آقاى مصباح ـ به علت روش به اصطلاح «ليبراليستى»! اين جانب و آقاى على حجتى كرمانى در برخورد با مسايل سياسى، استاد مصباح ترجيح داد كه علاوه بر نشريه «بعثت» كه به هرحال جاى خود را در ميان قشرهاى گوناگون جامعه باز كرده بود و نقشى را در استمرار مبارزه به عهده داشت، يك نشريه ديگر نيز در همين راستا، ولى با ديدگاه ويژه خودشان، در اختيار عموم قرار گيرد و به تبيين انديشه هاى اسلامى و روشن كردن راه مبارزه با استعمار و استبداد، بپردازد.

البته روش استاد مصباح ـ مانند ديگر همكاران و برادران ـ از همان دوران، «مخفى كارى» و «رازدارى» و «عدم تظاهر» بود، به ويژه كه ايشان در هيچ زمينه اى، ـ زمينه هاى علمى، فلسفى، سياسى و... ـ مايل نبود كه «خودى»! از خود، نشان بدهد و همواره طبق معتقدات و باورهاى خود، به كار و تلاش و كوشش و مبارزه ادامه مى داد و اگر هم كسانى در برهه اى از زمان، توقفى ظاهرى در مبارزه ايشان احساس مى كنند، اين در واقع «تاكتيكى» خاص و مرحله اى بوده وگرنه «استراتژى» ايشان، از روزى كه ما ايشان را در جلسات درس تفسير و فلسفه استاد علامه آيت الله سيد محمدحسين طباطبايى شناختيم «كار در راه خدا» و «اداى تكليف در حدّ توان و قدرت» طبق تشخيص و برداشت خود بود...

نشر «انتقام» آن هم به تنهايى و با امكانات بسيار محدود آن زمان، خود دليلى روشن و آشكار بر اين روش و تاكتيك - استراتژى و استمرار روح مبارزه است... و هرگز نمى توان ايشان ـ و يا كسان ديگر را ـ به دليل نداشتن «امضا» در چند اعلاميه! دور از «ميدان مبارزه» ناميد!

در واقع اگر كسانى براى اين كه شناخته نشوند و مبارزه را استمرار بخشند و يا بنا به تشخيص خود، چند صباحى به ظاهر توقفى در مبارزه داشته باشند تا رفع خطر بشود و يا چند اعلاميه حوزه علميه قم را به دلايلى ـ مثلاً عدم حضور در حوزه ـ امضا نكنند، نمى توان گفت كه آنها از مبارزه با رژيم «دور شده» و يا «بريده»اند!

به هرحال نشريه «انتقام» با محتواى غنى خود، نشان دهنده عمق انديشه و نوع تفكر «ناشر» آن در زمينه هاى مبارزاتى است كه فقط در «بعد سياسى» خلاصه نمى شود، بلكه شامل ابعاد گونه گون ديگر اين مبارزه از جمله مسايل فكرى و عقيدتى نيز مى گردد.

البته اعلام تنهايى آقاى مصباح يزدى در اين مبارزه، باز به مفهوم مخالفت ديگر دوستان آن زمان، با «خط مشى» ايشان نيست، بلكه «توفيق» نصيب آنان نشده بود كه «همكارى» داشته باشند و اين نيز، ناشى از تصميم خاص خود آقاى مصباح بوده كه براى احتراز از تفرقه احتمالى در اداره نشريه، از دوستان «بعثت» دعوت به همكارى قلمى نكرده اند... گرچه بعضى از آنها ضمن اطلاع از كم و كيف جريان، از صميم قلب موفقيت نشريه را آرزومند بودند و در توزيع آن، در حدود امكان، تلاش و كوشش مى كردند...

استاد مصباح در اثر همين پنهان كارى و عدم تظاهر، كم تر در ديد مأمورين ساواك و گزارش هاى آنها بود... و روى همين اصل هم در مورد نشريه «انتقام» مى بينيم كه ذهن مأمورين، فقط معطوف به چند نفرى شده است كه «اهل قلم» هستند، يعنى چون اين ها، «دست به قلم» مى باشند، پس لابد همه اعلاميه و نشريات حوزه علميه قم را هم آنها منتشر مى سازند! در حالى كه اين تصور مطلقاً صحت نداشت...

ساواك قم در چند گزارش خود، نويسنده اين سطور على حجتى كرمانى را از «نويسندگان بعثت و انتقام»! معرفى مى كند (به نمونه چند سند در بخش های بعد توجه فرماييد). اما واقعيت غير از اين بود؛ چراكه نه اين جانب و نه مرحوم على حجتى كرمانى، از نويسندگان «انتقام» نبوديم، بلكه گزارشگران ساواك، چون «نويسنده» واقعى آن را نمى شناختند و نمى يافتند، از روى ناچارى، از كسان ديگرى در گزارش خود به مقامات بالاتر، نام مى برند تا در واقع كمى بى لياقتى خود را پوشش دهند!