چگونه مى توانیم امپریالیزم و صهیونیزم را ریشه كن كنیم؟

بن بلا: اگر اجازه بدهید این سؤال را كه به نظرم یك سؤال تهاجمى است، جواب تهاجمى بدهیم! ابتدا باید بگویم كه در درجه اول براى نابودى امپریالیسم و صهیونیسم، باید نفوذ مفاهیم این دو را از مغز و قلب خود ریشه كن كنیم زیرا تسلط آنها قبل از تسلط بر فلسطین و سایر سرزمین هاى اسلامى، مسلط بر روح و روان ما شدند. آن چه باعث رشد آنها شد جهالت و عقب ماندگى فكرى ماست، اما چگونگى از بین بردن این جهالت تنها راه بازگشت به خداى تعالى است. خدایى كه به مفهوم واقعى برایش شریكى قائل نشویم. رهنمودهاى او را در تمام شئون زندگى به كار گیریم. به طور خلاصه طرحى فرهنگى پیشنهاد كنیم كه در محتوى بر تمدن اروپایى و غربى برترى و تفوق داشته باشد؛ تفوق بر تمدن سرمایه دارى و ماركسیستى.

دنیاى سرمایه دارى و دنیاى سوسیالیستى، دو تعبیر هستند كه با یكدیگر تناقض ندارند. این دو سعى دارند كه بیش از پیش با یكدیگر جوش بخورند. باید بر اساس تكنیك جدیدى حركت كرد كه بتواند پیشرفت ما را تسریع نماید. ما مى توانیم این كار را با اعتماد بر ثروت و سرمایه هاى ملى خودمان كه در بانك هاى غربى نگهدارى مى شود و خود نیز به محكم تر كردن زنجیر اسارت و وابستگیمان كمك عمده مى كند، انجام دهیم. قسمت اعظم گاز و نفت دنیا از مناطق مسلمان نشین جهان استخراج مى شود. حتى گاز و نفت شوروى و چین هم در مناطق مسلمان نشین این كشورهاست. با این حال مهم ترین مسئله ذخیره معنوى عظیمى است كه طى بیش از هزار سال در این منطقه انباشته شده. چرخ هاى عظیم تمدن امروزى نمى تواند از این سرمایه صرف نظر كند، اما تمدنى كه ما را امروز گرفتار كرده با فرهنگ و فلسفه ما بیگانه است، تمدنى كه باعث هرج و مرج عجیبى در میان ما شده است. نظام جهانى امروز نظامى فاسد است ما باید با اتكاء بر انرژى ذخیره شده معنوى خویش و دورى جستن از نظام سرمایه دارى جهانى، نظام جهانى جدیدى بر مبناى ارزش هاى نو، پایه گذارى كنیم. این همان سؤال مهمى بود كه قرار بود در كنفرانس كشورهاى آفریقایى - آسیایى در سال 1965 در الجزایر مطرح شود، اما كودتاى نظامى همه چیز را عوض كرد.

قرار بود در همین كنفرانس مراحل عبور از استعمار تا استقلال واقعى مورد بررسى قرار گیرد. به نظر من پس از كنفرانس باندوگ كه مسئله آزادى از استعمار مورد بررسى قرار گرفت، این طرز فكر نمى بایست از بین برود. ما باید در چارچوب اسلامى مجدداً آن را مطرح نماییم.

تلاش، كوشش، فداكارى و قربانى دادن خلق هاى ما ثمره اى نداشت جز یك سرود و پرچم ملى كه غالب كشورها از آن برخوردارند. اما اصل مسئله كه همان استعمار و بهره كشى غرب است به طرز بسیار گسترده اى وجود دارد. 70% از فارغ التحصیلان دانشگاه هاى ما مجبورند به همان راهى بروند كه گاز و نفت مى رود. بورژوارى نوین از وضع فاسد موجود سوءاستفاده مى كند. در این وضعیت، صنعت و تكنیك غربى نقش اساسى خود را در جهت استثمار ایفاء مى كند، زیرا این تكنیك بى طرف نمى باشد، عامل مؤثر و مشخص در دادن بینش نسبت به جهان و زندگى است. با این وجود ما اصرار داریم كه فرزندانمان از همان روش ها استفاده كنند، تا از آنان مهاجرین بالقوه اى بسازیم براى نیویورك، لندن و پاریس كه به صورت بهشتى در مقابل چشمانشان مجسم شده است، ما هیچ آینده اى نخواهیم داشت مگر این كه بتوانیم این تمدن را به محاكمه بكشیم. همچنین دانشگاهى را كه شالوده این تكنیك و تمدن است، باید محاكمه كنیم. ما باید جلو این جریان را بگیریم محیط لازم و مناسبى ایجاد كنیم كه مغزهاى ما فرار نكنند و حتى آنهایى كه رفته اند، بازگردند. ما باید زمینه هاى بحث علمى را در كشورهاى خود میسر سازیم سرمایه هاى حاصله از فروش نفت را كه در بانك هاى غربى ذخیره شده به كشورهاى خودمان بازگردانیم.

اگر به سخنان پروفسور فاروق الباز زمین شناس مصرى كه در سازمان فضایى آمریكا كار مى كند، توجه كنیم اهمیت جو سیاسى مناسب را در مى یابیم. او مى گوید: «قبل از آن كه به آمریكا مهاجرت كنم خیلى سعى كردم تا در میهنم مصر كار كنم به همین دلیل چندین برنامه به حكومت مصر و اتحادیه عرب پیشنهاد كردم، اما هیچ جوابى به من ندادند و آن قدر مرا این دست و آن دست كردند تا مجبور به مهاجرت شدم. من ترجیح مى دادم با استفاده از دانش خود، در اكتشاف آب كمك كنم نه این كه در آمریكا و مسابقات آنها با روس ها».

علاوه بر این باید به نقش رژیم هاى مزدورى اشاره كرد كه در واقع آلت فعل غرب در كشورهاى اسلامى مى باشند. بر این رژیم ها شركاى امپریالیسم هستند براى چپاول و غارت منابع این كشورها.

بر حسب آمارهاى منتشره از «چیس مانهاتان بانك» سرمایه كشورهاى عربى در بانك هاى غربى در سال 1975 به 121 میلیارد دلار مى رسد كه قسمت عمده آن در دست صهیونیست هاست كه به هر طریق بخواهند از این سرمایه به نفع خود بهره بردارى مى كنند، اضافه بر این، بعضى از كشورهاى اسلامى سهام داران شركت هاى: لاكهید، بنز، فیات و... مى باشند.

چگونه مى توانیم به مزدورى رهبران كشورهاى اسلامى شك نكنیم در حالى كه هیچ كدامشان به ایران نرفتند - (جز یك نفر كه آن هم مشكل پیچیده اى ایجاد كرد) - با علم به این كه نور عظیمى از تهران بر سر آورد. نورى كه دنیاى اسلام را منور كرد. نور امید در قلب میلیون ها مسلمان... و حال آن كه رهبران آنها با سكوت مراقب اوضاع بودند.

آنها نمى توانند دشمنى خود را با بزرگ ترین حادثه جهان اسلام كه پس از چندین قرن اتفاق افتاده آشكارا بیان كنند، آنها از خلق هاى مسلمان مى ترسند.

حل این دو مسئله: جو مناسب سیاسى و مبارزه علیه حكام دست نشانده، باید از طریق عمق بخشیدن به اصول اعتقادى و تفسیر جدید بر احادیث و مقولات و مفاهیم اسلامى باشد، به گونه اى كه بتواند پاسخ گوى اوضاع اقتصادى و اجتماعى امروز باشد. واضح تر بگویم باید پاسخ درستى به مسائل و مشكلات امروز ارائه دهیم. منطق توجیه باید كنار گذاشته شود زیرا زمان، زمان ابداع و تولید و خلاقیت است.

براى ایجاد اقتصادى سالم و خودكفا باید سعى كنیم تا بازار داخلى به وجود آوریم. باید شرایطى ایجاد كنیم تا هم از وابستگى تكنیكى و وابستگى به گندم آمریكا كه به صورت یكى از سلاح هاى استراتژیكى این كشور به شمار مى رود، نجات پیدا كنیم. ما باید مصرف به شیوه غربى را به طور جزیى یا كلى متوقف بكنیم، همچنین مواد آموزشى و فرهنگى را نیز باید عوض كنیم، فرهنگ تخریبى را باید دور بریزیم و از همه مهم تر فرهنگ «تعقلى» غربى را.

مسئله بهره كشى انسان از انسان یكى دیگر از مسائل اساسى است. تفكرات غربى نتوانسته است این مشكل را حل كند، پس از پایان گرفتن دوره «خلفاى راشدین» مصیبت ها و گرفتارى مسلمین آغاز شد، امروز افرادى كه ادعاى مسلمانى دارند باید خود را از قید بهره كشى و استثمار شدن برهانند.

اسلامى كه امروز در ایران شروع شده مى تواند به این سؤال ها پاسخ دهد. مدیریت تعمیم یافته در سراسر كشور نوعى خودمختارى به وجود آورده، مدیریت مذكور بدین نحو است كه هر اجتماعى، مانند روستا، شهر، كارخانه و... اركان یا مركزى براى تصمیم گیرى در مورد نحوه اداره آن محل به وجود مى آورند و بدین ترتیب هرگونه استثمار از ریشه كنده مى شود. براى تربیت انقلابى باید از واژه هاى اسلامى استفاده كنیم، شورا به عنوان یك اصل اسلامى باید به صورت یك نیروى سیاسى كه با تولید كنندگان مشاركت و شور مستقیم داشته باشد، تحقق یابد.

نكته لازم دیگر كه باید از زیان هایش براى مردم بگویم نظام تك حزبى است. در هر جا نظام تك حزبى مستقر شد، وعده ها هیچوقت رنگ واقعیت به خود نگرفت، رژیم هاى تك حزبى سرپوشى براى تمام خائنین و مزدوران است به منظور از بین بردن حقوق مردم، واقعیت امر رژیم هاى تك حزبى، حكومت یك فرد بر جمع مى باشد.

معاویه اولین كسى بود كه نظام شورایى را از بین برد، ما باید به زمان امام على (علیه السلام) برگردیم تا بتوانیم شناخت عمیقى در مورد وسائل و ابزار سلطه به دست آوریم تا از آن طریق بتوانیم تجربه شورایى حقیقى را به منظور لغو هر گونه استثمار تعمیم دهیم. شكى نیست كه وضع اجتماعى امروز ما با اجتماع چهارده قرن پیش مدینه فرق مى كند اما هدف همان است كه آن روز بود. كمك به كشورهاى رو به رشد و تلاش براى از بین بردن گرسنگى، تأمین روابط صحیح بین الملل كه بدین منظور باید سرمایه هاى موجود در بانك هاى غربى بیرون آورده شود و نقش پشتوانه را در این جریان ایفاء كند.

ضبط دارایى هاى ایران در ایالات متحده پس از اشغال سفارت، ما را بیشتر وا مى دارد تا درباره سرمایه هاى خودمان بیندیشیم.

غرب خونخوار فقط به بیمارى هاى ناشى از مصرف زیاد خود مانند سرطان مرض هاى نخاع و قلب مشغول است اما اگر مالاریا در آفریقا و سایر كشورهاى فقیر شیوع دارد برایش اهمیتى ندارد. بودجه سازمان بهداشت بین الملل براى مبارزه با امراض اخیر حدود 20 میلیون فرانك (40 میلیون تومان) یعنى چیزى كمتر از قیمت یك هواپیماى جنگى تعیین شده است. روشى كه براى مبارزه با این مشكلات باید اتخاذ نمود استفاده قاطع از اسلحه گاز و نفت مى باشد. گاز و نفت در حال حاضر عواملى هستند در جهت تثبیت زنجیر اسارت ما و حال آن كه این دو به نظر خیلى ها نعمت است، نعمتى كه باید برنامه استخراج و فروش آنها دقیق و منظم باشد. جهان اسلام بدون هیچ گونه شك و شبهه اى مى تواند برنامه تاریخى ذكر شده را عملى سازد؛ به دلیل آن چه كه در ایران اتفاق افتاد و به دلیل آن كه مساجد الجزایر پر از جوانان زیر بیست سال است كه در شب هاى جمعه براى فراگیرى اصول اعتقادى اسلام ساعت ها به بحث و درس مى پردازند. همچنین به دلیل مبارزه مسلمانان فیلیپین كه از زمان فیلیپ دوم تاكنون به طور خستگى ناپذیر به مبارزه خود ادامه مى دهند و...

این ها دلایل تشنگى جوانان مسلمان به اسلام و برقرارى دولت اسلام مى باشد، همه این دستاوردها ما را به تفكر عمیق وا مى دارد. در آن موقع كه لحظه فداكارى و از جان گذشتگى فرا مى رسد همه ما با صداى بلند فریاد الله اكبر را سر خواهیم داد. باید انقلاب را آجر به آجر بنیان گذاریم و انسان متكامل را با هیجانى وصف ناپذیر به وجود آوریم.

آن چه كه زن و مرد را برابر بار مى آورد اعتقاد است، اعتقاد آثار نبوغ بر طبیعت و موجودات را نمایان مى سازد و آن چه كه هرم استثمار را واژگون مى كند خلاقیت و ابتكار است كسانى كه به اسلام ایمان دارند غیر ممكن است شكل دیگرى به غیر از واژگونى استثمار و استعمار، به اسلام بدهند.

اوج استثمار امروز در چهره آمریكا تبلور یافته است. هر یك از كشورهاى اروپایى زمانى بر قله این هرم نشسته اند و امروز آمریكا در رأس آن قرار گرفته است و كشورهایى نظیر انگلیس، آلمان، فرانسه، ژاپن و روس در این كار كشمكش مى كنند كه خود این ها نیز بر دوش كشورهایى ایستاده اند.

همه تفرقه ها و جنگ ها با تشویق رأس هرم اتفاق مى افتد و هر قدر كه ضربه هاى شلاقشان براى تسلط بر كشورهاى فقیر افزایش مى یابد، ضرورت یافتن راه حل بیشتر احساس مى شود، به همین كشورهاى عربى بنگرید: الجزایر علیه مغرب، لیبى علیه تونس، یمن شمالى علیه یمن جنوبى، عراق علیه سوریه به طورى كه تمام چهل كشور آفریقایى به همین وضع دچار مى باشند و قاعده این هرم را تشكیل مى دهند. این هرم بزرگ ترین ننگ بشریت است، باید از این هرم آزاد شویم، به هر قیمتى كه شده، تا دیگر انسانى در این قاعده بالاى دار نرود، خنجر بر پشت ننشیند و تل الزعتر تكرار نشود.