سند یکم:

نامه‌ای به امام موسی صدر

این نامه در تاریخ سوم شعبان 1393 هـ. ق پس از مراجعت از کنفرانس «ملتقی الفکر الاسلامی» که در الجزایر منعقد شده بود، به امام موسی صدر ارسال شد.

سماحة الامام موسی الصدر المعظم

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، همواره سلامتی و دوام عمر مبارک را از خدای بزرگ خواستارم.

می‌دانید که ما را اجازه سفر به دیار شما ندادند و نامه‌های شما را در فرودگاه رم به آقای دکتر عمر فروخ دادم که برساند و لابد رسانیده‌اند. اما نامه‌ای که قرار بود به عنوان آیت‌الله شریعتمداری بنویسید، آقای دکتر آل‌علی به من ندادند و من فکر کردم که شما از موضوع منصرف شده اید، معذلک پس از مراجعت به طور اجمال با آیت‌الله شریعتمداری صحبت کردم. هم درباره تشکیل مؤتمر در قم یا در بیروت و هم درباره «امکان همکاری‌های بیشتر ایشان با شما» و شرایط آن؟!... معظم له هم ضمن موافقت با موضوع دوم و قبول ضمنی شرایط حضرتعالی، در مورد مسئله مؤتمر همان نکاتی را یادآور شدند که عیناً حقیر در راه به حضرتعالی عرض کرده بودم: مشکل داخلی ـ به مفهوم عام آن ـ و مشکل داخلی‌تر به مفهوم خاص آن!

بعد از مذاکرات، حقیر به تبریز رفتم و بعد گرفتاری اجازه نداد که ماجرا را بنویسم تا آنکه آیت‌الله شریعتمداری وصول نامه شما را اعلام فرمودند و قرار بود جواب آن را بنویسند که لابد تا حال نوشته‌اند و به حقیر هم گفتند که به شما بنویسم در صورت امکان، سفر کوتاهی به ایران بفرمایید تا درباره مشکلات و راه‌حل‌های هر دو مسئله با معظم له مذاکره فرمایید و اگرسفر مقدورتان نباشد، شرایط و کیفیات هر دو امر را به تفصیل مرقوم دارید تا پس از مذاکره با ایشان یا به طور مشروح نتیجه نهایی را بنویسیم یا حقیر خدمت برسم، هر جور که شما صلاح بدانید.

ضمناً ایشان فرمودند: الان هم، قبل از اقدام،هر گونه «همکاری» و هر نوع کمکی که از ایشان ساخته باشد، حاضرند انجام دهند.

حضرت آقای اخوی و آقای حجتی و والدۀ مکرمه و اخوی مقیم قم، همگی سالمند. به آقای استاذ قبیسی که دیدارشان «خاطره‌ای» بود، و بالأخص همراهی‌مان تا عاصمه، سلام دارم که ابلاغ آن بسته به لطف عالی است. آقای شیخ محمود را هم سلام دارم. و یادم رفت اشاره کنم که ظاهراً همان موضوع «برقیّه» مخلوط و مزدوج!، کار را خراب کرده بود و بحمدالله رفع سوءتفاهم به عمل آمد و امید آنکه بتوانید در مشروعات نیک خود، از همکاری‌های ثمربخش ایشان استفاده کنید و در این بین حقیر هم «پورسانتاژ» نمی‌خواهم، فقط گاهی دعوتی بفرمایید که در دیار بیروتیه، در خدمتتان مأنوس باشیم و رفع ملالات حاصله از کثرت کار این دیار را بنماییم و صد البته اگر حضرت حجتی هم همراه باشند که نور علی طور خواهد بود... و ایشان هم اکنون دست‌اندرکار گذرنامه‌اند که اگر درست شد، سری به شما خواهند زد.

با احترام

سید‌ هادی خسروشاهی