... در اوج حمله نظامى آمریكا به عراق، پس از اشغال كویت توسط صدام، روزى دوستان وزارت خارجه خبر دادند كه احمد بن بلا به ایران آمده و سراغ شما را مى گیرد. تصمیم بر این شد كه به دیدار او در هتل استقلال برویم، ولى بن بلا گفته بود من باید به دیدار ایشان بروم! و قرارگاه دیدار ما «دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى وزارت خارجه» شد. بن بلا همراه آقاى اصغر محمدى آمد و مانند همیشه، به رغم سن بالا، قبراق و سرحال از پله ها بالا آمد و مورد استقبال قرار گرفت. او در آغاز گفتگو، از این كه دو بار در پاریس و سوئیس به دیدارش رفته بودم، تشكر كرد و گفت: من هیچ وقت این محبت شما را در ایام محنت فراموش نمى كنم و این بار، وظیفه من بود كه به «بازدید» شما، در خانه خودمان، ایران بیایم.

در یكى دو ساعتى كه در دفتر مطالعات بود، پس از تعارفات، خطرهایى را كه جهان اسلام را تهدید مى كند، یادآور شد و در این هنگام ناگهان آقاى شیخ صادق خلخالى كه علاقه خاصى به بن بلا داشت، از مجلس شورا آمد و به حضار ملحق شد!

بن بلا درباره حوادث منطقه و ماهیت امپریالیستى تجاوز آمریكا و فساد و تباهى شیوخ خلیج فارس سخن گفت و معتقد بود كه در این شیخ نشین ها، مزدورانى بر سر كار گذاشته شده اند كه اهداف نفت خواران غربى را برآورده سازند و به دستور آنها، نفت استخراج نمایند و در مقابل، اسلحه خریدارى كنند، بدون آن كه بدانند این سلاح ها به چه دردشان مى خورد؟ و اصولا شناختى از نوع اسلحه و چگونگى كاربرد آن ها ندارند و فقط در راستاى تأمین منافع كارخانه هاى اسلحه سازى و كمپانى هاى سلاح فروش غرب و به دستور آنها، اموال ملت ها را بر باد مى دهند، در حالى كه مردم ساكن در این مناطق، هم چنان در فقر و گرسنگى و بدبختى به سر مى برند.

توضیحات ما در تأیید مطالب مطرح شده، درواقع موجب رضایت خاطر بن بلا شد و اظهار مسرت نمود كه در بلاد ما، و در پرتو انقلاب اسلامى ایران، حقایق روشن شده و بیدارى انقلابى، موجب آگاهى هاى سیاسى شده است. و آرزو كرد كه: «روزى این مناطق نفت خیز مردم مسلمان، به دست خود مردم اداره شوند یا به عراق و ایران ملحق گردند!»

البته من یادآور شدم كه الحاق این مناطق به یك كشور دیگر، تبعات و مشكلات زیادى براى كل منطقه خواهد داشت و همین نمونه اقدام عراق براى عدم تكرار این نوع اقدامات دلیل روشنى مى تواند باشد.

... احمد بن بلا كه از راه زمینى براى اعلام پشتیبانى بر ضد آمریكا، به عراق رفته و از آن جا به ایران آمده بود، مى گفت كه براى دلدارى مردم عراق و تشویق سران رژیم به ادامه جنگ و مقاومت، عراق رفته بوده و تأكید داشته كه در مقابل تجاوز تسلیم نشوند و به هر قیمتى كه شده، باید با نیروهاى متجاوز بجنگند! و افزود: البته مى دانید كه من در طول جنگ عراق با ایران، همواره از ایران دفاع مى كردم، ولى الان باید از عراق دفاع كرد!

به احترام بن بلا، توضیحى بر این گفته او اضافه نكردیم و او به درخواستى كه از مسئولان نظام اسلامى داشت، اشاره كرد و گفت: «عراق براى مقابله با متجاوزان نیازمند كمك فورى به عنوان قرض است و پس از پایان جنگ حتماً آن را باز پس خواهد داد. و اگر ایران امروز یك صد میلیون دلار به عراق وام بدهد، نیروهاى عراقى مى توانند خود را تجهیز كنند و اشغالگران را سركوب نمایند!»

این تحلیل البته با وضعیت حاكم بر منطقه منطبق نبود و «قرض» دادن ایران به «صدام» هم پیشنهادى منطقى به نظر نمى رسید، ولى باز ما به احترام بن بلا، نظر مخالف خود را اعلام نكردیم و فقط اشاره شد كه تصمیم در این قبیل مسائل به عهده مسئولان رسمى و اصلى كشور است. خوشبختانه آقاى خلخالى به زبان عربى مسلط نبود و نتوانست مواضع غیر منطقى و یا منفى خود را ـ مثلاً درباره اخوان المسلمین ـ بیان كند.

در موقع رفتن، براى بدرقه او تا پله هاى اصلى دفتر مطالعات پایین آمدیم. یك بنز اداره تشریفات وزارتى در انتظار وى بود و برادرى هم به عنوان «محافظ» همراهش بود كه در موقع سوار شدن، در صندلى عقب و در كنار بن بلا نشست. و در این وقت آقاى خلخالى (غفرالله له) عصبانى شد و جلو رفت و درب ماشین را باز نمود و محافظ را پیاده كرد و او را توبیخ نمود و در صندلى جلو نشاند. و از بن بلا عذرخواهى نمود كه این برادر آشنا با مسائل تشریفات نیست ولى بن بلا خندید و گفت: ما در كوه هاى كنستانتین در دوران جهاد، در كنار این قبیل برادران با اشغالگران فرانسوى جنگیده ایم و با روحیه و روش آنها آشنایى داریم. این ها چون خود را از ما مى دانند، به این نوع تشریفات اعتقادى ندارند. و در هر حال من تشكر مى كنم.»

و این آخرین دیدار بود.

* * *

احمد بن بلا مجاهدى مسلمان و انقلابى بزرگ تاریخ معاصر بود. او گرچه ظاهراً به «اشتراكیت» یا سوسیالیسم علمى علاقه مند بود، اما آن را در چارچوب تعالیم اسلامى قبول داشت. او مدافع سرسخت انقلاب اسلامى ایران بود و آن را مایه امید و عامل بیدارى ملل مظلوم جهان مى دانست. بن بلا پس از 80 سال مبارزه و 96 سال زندگى، سرانجام در چهارشنبه 30 فروردین 1391 در خانه خود در الجزایر درگذشت و طى مراسم رسمى و محترمانه، با شركت سران بعضى از كشورها و شخصیت هاى داخلى الجزایر، از جمله شخص عبدالعزیز بوتفلیقه، رئیس جمهورى الجزائر و رقیب سابق او، در آرامگاه «مجاهدین» در كنار رقیب دیگرش كه بر ضد او كودتا كرد: سرهنگ هوارى بومدین، به خاك سپرده شد. لیكون عبرة للأولى الأبصار!