رهنمود آیت‌الله طالقانى

و تأییدى از على اصغر حاج سید جوادى

با اینكه ما توضیحات لازم را به رفقا دادیم، ولى چون دوستان «خواستار رهنمود مشخص» از آیت‌الله طالقانى شده‌اند، ما خلاصه بیانیه ایشان را كه به مناسبت راهپیمایى روز اربعین منتشر ساختند، نقل مى‌كنیم تا حضرات توجه كنند كه رهنمودهای ایشان چیست و معظم‌له صریحاً چه چیزی را طلب مى‌كنند؟

«... از برادران و خواهران و فرزندان عزیز انتظار دارم در راهپیمایى روز اربعین حسینى با تظاهرات شكوهمند و پرخاشگرانه و در كمال نظم و انضباط، پایدارى و همبستگى خود را بار دیگر آشكارتر سازید. ضرورت دارد شعارها و كلیه امور مربوط راهپیمایى در یك جهت و هدف باشد.

در حالی كه دشمنان هنوز در كمین‌اند بر عهده همه مردم و جوانان غیور وطن است كه به پاسدارى انقلابى كه ده ها هزار شهید داشته بپا خواسته و از هرگونه تشتّت و اختلاف بپرهیزید. صاحبان هرگونه آراء و عقاید موظف‌اند مظهر یك حركت و داخل یك صف باشند، موضع‌گیرى خاص و تخلّف از صفوف مردم در این شرایط حساس، آگاهانه یا ناآگاهانه خیانت و ضربه به نهضت است».

بنابراین، شما كه در نامه سرگشاده خود از آیت‌الله طالقانى رهنمود خواسته و كسب تكلیف كرده‌اید، باید به راهنمایى ایشان عمل كنید و از موضع‌گیرى خاص و تخلّف از صفوف مردم بپرهیزید.

علاوه بر این، آیت‌الله طالقانى در یك سخنرانى، پاسخ صریح نامه‌هاى «سرگشاده»! حضرات را به وضوح بیان داشته‌اند كه اگر حضرات آن را نشنیده‌اند، ما باز خلاصه‌اى از آن را نقل مى‌كنیم:

آیت‌الله طالقانى در سخنرانى شب اربعین 1399 در مسجد هدایت، خطاب به هزاران نفر از جوانانى كه در آنجا شركت كرده بودند، گفتند: «... وقتى بت از ذهن و اندیشه بشر زدوده شد و توحید خالص جاى آن را گرفت، بت‌هاى بیرونى و مظهرها، چه ماه باشد و چه آفتاب، چه شاه باشد و چه قهرمان‌ها، همه از میان خواهند رفت. مسأله بت‌تراشى و بت‌پرستى تنها مجسمه‌پرستى و شخص‌پرستى نیست، مكتب‌پرستى یك نوع بت است، احزاب گرفتار شركند، چون مكتب‌شان را مى‌پرستند و آماده نیستند كه جز در چهارچوبه محدوده مكتب‌شان ماوراء آن را ببینند و به واقعیات انسان و زندگى و حیات آشنا بشوند. اینها یك نوع بت‌پرستى است. شرك است. انبیاء آمدند تا انسان را از همه شرك‌ها، از همه بندها از همه یك‌جهت‌بینى‌ها، یك‌بُعدبینى‌ها، در یك‌بُعد بودن‌ها، آزاد كنند.

امروز این نهضت، این نهضت عظیم در كشور ما، نتیجه كار اشخاص معین و نتیجه احزاب نبوده، نتیجه «آزادى» خواستن براى همه بود. این مسأله اصلى انبیاء و مسأله اصلى ما است. انبیاء بالاتر از اقتصاد، مسأله آزادى بشر را مطرح كردند... انسان، به حسب غریزه، آزادى مى‌خواهد، نه آنكه مبارزه مى‌كند فقط شكمش بهتر و بیشتر تأمین شود. در انقلاب فرانسه و در انقلاب اكتبر و در انقلابات دیگر، آزادى مطرح بود، اما اقتصاد بر آزادى چیره شد، چه در دنیاى سرمایه‌دارى، چه در دنیاى كمونیسم. در كشورهاى كمونیستى آزادى‌هاى فردى به وسیله حزب سلب شد و اقتصاد برتر از آزادى قرار گرفت....

در روزنامه‌ها نامه سرگشاده مى‌نویسند كه آقا به ما اجازه نمى‌دهند داد بزنیم... اساساً مطلب اینست كه مى‌توانند خودشان را هماهنگ كنند. ما به جوان‌هاى چپ‌گرا احترام مى‌گذاریم، البته نه از جهت مكتب و وابستگى به مكتب خاص، بلكه از جهت انسانیت... ولى، فرزندان من! دانشگاهى‌ها و كسانى كه به من نامه مى‌نویسند، آیا مى‌توانیم منكر شویم كه كمونیسم تجربه بدى داده است؟ مى‌گویند ما نبودیم، آنها بودند! اما مى‌دانید كه در همین كشور ما و در تاریخ زندگى ما، آنها همیشه در مواقع حساس ضربه‌شان را زده‌اند... آنقدر نهضت ملى را كوبیدند كه رژیم برگشت و همه ما را كوبید.

آیا حالا مى‌خواهند تاریخ تكرار بشود؟ این تجربه بدیست كه ملت ما از كمونیسم دارد. البته از لحاظ فكر و اندیشه لااكراه فى‌الدین، ولى چرا تا دیروز این سروصداها نبود؟ آیا این شك‌آور نیست كه جوان‌هاى ما، همان چپ‌گراهاى ما، غیرمستقیم آلت دست شده باشند؟.... آیا این اسم‌ها و مكتب‌هایى كه مطابق سنت و افكار و اندیشه مردم ما نیست باید به آنها تحمیل شود؟ این دهقان، این كشاورز، این كارگر، اصالت ماده، تضاد، تز، آنتى‌تز، سنتز را باور ندارد. اگر به یك امامزاده‌اش توهین كنى تو را از خانه بیرون مى‌كند چه برسد به اصل دینش، حالا براى این مردم شما مى‌خواهید مكتبتان را پیاده كنید؟

در پاسخ نامه‌هایى كه در روزنامه‌ها خطاب به من منتشر شد، مى‌گویم: ما هیچ‌وقت هیچ‌كس را طرد نمى‌كنیم ولى مى‌گوئیم ما این تجربه تلخ را داریم. ملت ایران این تجربه را دارد. دیگر نگذارید از این شعار و از این مسأله سوءاستفاده شود.

تقاضاى من این است كه همه شما شعار واحد، هدف واحد داشته باشید. آزادى مردم را بخواهید. از شعارهاى تفرقه‌انگیز دورى كنید.

موضع نگیرید. این ملت كشته داده و هنوز خونش دارد مى‌جوشد و بر روى زمین هست. بگذارید این مرحله حساس تاریخى را بگذرانیم، این ملت به راه افتاد، و خودش راهش را خواهد رفت و هیچ مكتب و هیچ حزب و هیچ جمعیتى را نمى‌خواهد، خودشان راهشان را پیش مى‌برند، همان‌طور كه تابحال همین‌طور بوده است.

خداوند توفیق دهد كه بتوانیم این مسئولیت تاریخى را با سربلندى و سرفرازى و شرافت به پایان برسانیم خداوند ارواح شهداى ما را با شهداى صدر اسلام و شهداى كربلا همدم و محشور بدارد...

والسلام علیكم و رحمة‌الله و بركاته.[1]

اگر رفقا واقعاً خواستار «رهنمود مشخص» آیت‌الله طالقانى هستند، ظاهراً همین پاسخ و گفتار مى‌تواند براى آنها كافى باشد...

چه كسانى رداى سرخ بر تن كرده‌اند؟

علاوه بر آیت‌الله طالقانى، كه مورد احترام «رفقا» است، آقاى دکتر على اصغر حاج سید جوادى هم به خاطر موضع ملى و ضداستعمارى كه در سال‌هاى گذشته داشته است، همواره مورد توجه آنها بوده است... ما در پایان این بحث، جملاتى نیز از یكى دو مقاله ایشان كه در واقع نوعى تأیید از گفتار ما، با لحنى ملایم‌تر و قلمى شیواتر است، نقل مى‌كنیم، به امید آنكه «لحن تند» نوشته ما را جبران كند و حقیقت‌خواهان را راه‌گشا و راهنما باشد:

«... انقلاب اجتماعى ایران هرگز نمى‌تواند در زیر رهبرى كسانى قرار گیرد كه در تمام دوران 25 سال گذشته یعنى خشونت‌بارترین دوره تاریخى ایران، روشى جز سكوت و سازشكارى و همكارى با رژیم و یا استفاده از شرایط اجتماعى و اقتصادى فاسد آن نداشتند و اكنون به دروغ خود را در شمار مخالفین و قربانیان رژیم و مبارزان راه آزادى جا مى‌زنند.

كسانی كه در تمام دوران با حقوق‌هاى كلان و شرایط اجتماعى مُرفّه و با تصدّى شركت‌هاى مقاطعه‌كارى و مشاور بودن در مؤسسات با استفاده از حقوق و مزایا وجود خود را با سكوت و تسلیم براى رژیم حاكم قابل تحمل كرده بودند، هرگز نمى‌توانند ادعاى رهبرى كنند و در مقام طلبكارى از مردم برآیند.

انقلاب اجتماعى ایران متكى بر ضوابط معنوى اسلام در جهت استقرار عدالت و همچنین متكى بر میراث‌هایى است كه همه انسان‌هاى محروم و ستمدیده جهان در جنبش انقلابى خود براى عدالت به دست آورده‌اند. انقلاب اجتماعى ایران باید به طور صریح جدایى و استقلال خود را از همه قدرت‌هاى بیگانه و ایدئولوژى‌هایى كه براى این قدرت‌ها وسیله تجاوز و نفوذ سیاسى و نظامى و اقتصادى است، حفظ كند. ادراك و اندیشه انقلابى اصیل از هرگونه قالب‌هاى از پیش ساخته و یا منبعث از دیگران به دور است.

مفهوم خالص عدالت، هدف اصلى انقلاب است و اگر هدف این باشد، هیچ اختلافى بین مواضع انقلاب اسلام و تشیع و دمكراسى و سوسیالیستى وجود ندارد.

در این مرحله از انقلاب، افراد و گروه‌هایى كه با تعصب خاص به مواضع احزابى متكى مى‌شوند كه در شكست نهضت انقلابى مردم ما در گذشته سهم بسزائى داشتند، دچار اشتباه بزرگ مى‌شوند... اگر اسناد و مدارك تاریخى چهل سال اخیر نهضت ما با انصاف و منطق علمى مورد بررسى قرار گیرد در این صورت به این نتیجه مى‌رسیم كه تكیه بر چارچوب سیاسى و فكرى احزاب گذشته و عرضه كردن تفكر ماركسیستى نهضت كنونى ما را از همین آغاز دچار جدایى خواهد كرد و ما را به جان هم خواهد انداخت؛ زیرا من از هم‌اكنون آثار زیادى از عُقده‌هاى رهبرى و نمایش‌هاى كاذب رهبرى را مى‌بینم كه همراه با مداحى‌ها و تملّق‌گویى‌ها و ستایش‌هاى بسیار اغراق‌آمیزى در طریق بزرگ كردن افراد در روزنامه‌ها عرضه مى‌شود. امروز كسانى «به مقام والاى انسانى و انقلابى بزرگ!» در نوشته‌هاى تملّق‌گوهاى حرفه‌اى و انقلابى‌نما متصف مى‌شوند كه اگر داراى چنین صفاتى هم باشند، نظیر آنها در عرضه شهیدان راه آزادى ایران كمیاب نیست...

در این زمینه مى‌باید همه ما در برابر شهداى گمنام و بى‌نام انقلاب ایران، احساس حقارت كنیم و نخواهیم از میراث خونین و سراپا اسطوره‌اى آنان براى خود مایه‌اى دروغ از فضیلت و قهرمانى بسازیم. ما باید با تواضع راستین به سهمى كه در این انقلاب داشتیم قناعت كنیم. ما باید كوشش كنیم كه راهى را كه مردم ما در شكل‌گیرى اعتقاد انقلابى خود انتخاب كرده‌اند، درك كنیم؛ زیرا این راه منبعث از فرهنگ و تاریخ و مذهب و اكثریت مردم ما است. بگذاریم تا با اتحاد و تفاهم نسبت به نیازمندى‌هاى اصیل حركت انقلاب ما این فرهنگ نوپاى انقلابى در فضایى از وارستگى و اخلاص و عارى از دورغ و گزافه و تملّق و خودخواهى ببالد.

به انقلاب خود و وسعت و ابعاد عظیم و حیرت‌انگیز آن ارج بگذاریم و به رهبرى قاطع و پیامبرانه آن گردن بگذاریم آن‌چنان كه از اینگونه رهبرى شجاعانه، نه یك نظام بت‌پرستى، بلكه مكتبى از معنویت سیاسى در كانون پُرآشوب و سرشار از آثار گوناگون فساد سرمایه‌دارى غربى بوجود آید...»

آقاى حاج سید جوادى، علاوه بر مطالب فوق، در شماره دیگر از روزنامه «كیهان» در همین زمینه مطالبى دارد كه نقل خلاصه آن چپ‌نمایان قُلّابى و روشنفكران پُرمدعاى غیرانقلابى را رسوا مى‌سازد:

«... كمیته مركزى حزب توده خارج از گود حوادث ایران، از خارج دستور جنگ مسلّحانه براى مردم صادر مى‌كند، اما هرگز مردم ستمدیده استعمار زده و استثمار شده ایران یك صداى اعتراض و یك گام همدردى از مردم شوروى[2] و سراسر بلوك شرق و چنین انقلابى[3] ندیده و نشنیده‌اند؛ زیرا هیچ ابرقدرتى در جهان مایل به ایجاد یك رژیم مترقى بر پایه استقلال، در ایران نیست؛ زیرا ایران مى‌تواند با چنین رژیمى خود، به صورت یك قدرت و یك قطب جاذبه انقلابى در منطقه درآید.

انقلاب ایران مى‌تواند اساس بهره‌كشى و استعمار را از منطقه براندازد و به این جهت است كه حتى وارثان عبدالناصر و رژیم به اصطلاح سوسیالیستى عراق نیز همراه اسرائیل و عربستان سعودى و آمریكا و سرمایه‌دارى غرب از جنبش سراسرى مردم ما به هراس افتاده‌اند...

مُردگان دیروز وادى خاموشان هم‌اكنون پیشتاز انقلاب در سنگرهاى مطبوعات قرار گرفته‌اند. همدستان و همكاران قلم به مُزدان دیروز كه اكنون خود در پرده استتار نشسته‌اند از آلوده‌ترین موضع راست در مطبوعات چپ‌روى مى‌كنند در این نقطه است كه براى همه منافقان در جبهه‌هاى رنگارنگ روشنفكرى هدف وسیله را توجیه مى‌كند، كسانى كه براى پوشاندن گذشته‌هاى ننگین ارتجاعى و پلیسى خود رداى سرخ بر تن مى‌كنند و با مُركب قرمز مى‌نویسند...

وحدت كلمه رمز پیروزى است، اما صفوف مردم را نمى‌توان به بهانه وحدت، با عناصرى آلوده كرد كه هدفى جز شكست انقلاب و جلوگیرى از یك نظام مترقى و عادلانه و مستقل مردمى ندارند. شرط اصلى وحدت، صداقت و اعتقاد نسبت به اصول اساسى هدف‌هاى انقلاب است.»

 


[1]. تلخیص از كیهان، 2 و 3 بهمن ماه 1357، ص 1 و 8.

[2]. روزنامه «پراودا» ارگان حزب كمونیست شوروى نوشته است: «رهبران مذهبى براى حفظ منافع فئودالیستى خود با اصلاحات ارضى شاه مخالفت مى‌كنند و همین‌ها باعث اغتشاش و آشوب اخیر ایران هستند» ـ از مجله الحوادث، چاپ لندن، شماره 1153، ص 19 ـ پراودا، ارگان حزب هوادار طبقه محروم و زحمتكش جهان، با بلندگوهاى امپریالیسم آمریكا هم آواز شده است، مى‌دانید چرا؟ براى اینكه رهبران حزب كمونیست مانند سرمایه‌دارى غرب، فقط به فكر منافع خود و خرید نفت و گاز ارزان و فروختن آن به چند برابر، به اقمار خود مى‌باشند وگرنه باوركردنى نیست كه كارگردانان حزب کمونیست شوروى و رهبران كاخ سفید از اهداف حقیقى رهبران مذهبى آگاه نباشند. ولى این نكته قابل توجه است كه آیا رهبران شوروى نمى‌دانند كه اصلاحات ارضى شاه، 15 سال پیش انجام یافته و نه امروز؟ و آیا نمى‌دانند كه همین اصلاحات ارضى باعث نابودى كشاورزى ایران شده است؟ آرى، باید ایران، طبق خواست سرمایه‌دارى غرب و سرمایه‌دارى دولتى شرق نیازمند كالاهاى آنان باشد تا بازار مصرف حضرات همچنان پُررونق باقى بماند!

[3]. صدر هواكوفینگ هم كه بر روى اجساد شهیدان ما، در تهران به سلامتى همكارى و همبستگى هرچه بیشتر طبقه كارگر!! ـ اعلیحضرت (!!) و صدر هوا! ـ گیلاس خود را بالا برد و پشتیبانى كامل «خلق چین» را از نظام آریامهرى اعلام داشت (خسروشاهى).