جشن‌های سالگرد هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله)

در پى برگزارى هفته بزرگداشت پانزدهمین قرن هجرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سالروز پیروزى انقلاب اسلامى ایران، حجت‌الاسلام سید هادى خسروشاهى، نماینده امام در وزارت ارشاد ملى و همچنین یكى از اعضاى ستاد هماهنگ كننده جشن‌هاى هجرت حضرت محمد خاتم‌النبین صلی الله علیه و آله و انقلاب بزرگ اسلامى ایران، پاسخى در رابطه با چاپ مقاله‌اى در مجله هفتگى زن روز تحت عنوان «جشنى به نام مردم» خطاب به مدیر روزنامه كیهان داده است كه در روزنامه‌هاى: بامداد، جمهورى اسلامى و اطلاعات چاپ گردید.

مدیر محترم روزنامه كیهان

پس از سلام و احترام، در شماره 753 مجله زن روز، وابسته به مؤسسه كیهان مورخ 27/11/58 مقاله‌اى تحت عنوان «جشنى به نام مردم، بدون مردم» از نویسنده محترمه‌اى درج شده بود كه اگر نگوئیم به خاطر انگیزه‌هاى خاصى نوشته شده، حداقل باید معتقد باشیم كه ناشى از عدم آگاهى نویسنده محترمه آن بوده است...

1ـ من از روز اول به جاى نام «جشن‌هاى پانزدهمین قرن هجرت» نام این مراسم دعوت‌ها، سمینارها را «بزرگداشت طلیعه پانزدهمین قرن هجرت» گذاشتم، چون مفهومى كه جشن در ذهن­ های ما دارد، با كارهایى كه ما از اول قصد داشتیم انجام دهیم، هرگز سازگار نبود و عملاً دعوت 250 یا 300 نفر براى دیدارى از ایران اسلامى، نمى‌تواند «جشن‌ها» نام بگیرد، اگرچه این دیدار یك هفته طول بكشد...

و اصولا، نام «جشن‌ها» با تداعى معانى «جشن‌هاى 2500 ساله» در ذهن خود ما قابل پذیرش نبود و حتى نوعى استنكار را در بین اكثریت اعضاء ستاد منتخب از طرف شوراى انقلاب اسلامى، برمى‌انگیخت.

2ـ «تیتر» جشنى به نام مردم، بدون مردم اگر نگوئیم یك دروغ آشكار و زشتى است، مى‌توانیم بگوئیم كه براى جلب نظر خوانندگان مجله بوده است... و بدون تردید یك نویسنده متعهد و مسئول، براى كسب تیراژ! نباید تیترى غیرواقعى براى مقاله خود انتخاب كند و اصولاً باید از نویسنده محترمه پرسید كه مراد شما از مردمى كه گویا در این بزرگداشت نبوده‌اند، چه كسانى هستند؟ لابد مرادتان همان افرادى هستند كه انقلاب كردند، خیابان‌ها را با تظاهرات میلیونى پر كردند، با شعارهاى الله اكبر، طاغوت را سرنگون ساختند و انقلاب را به ثمر رساندند. اگر مرادتان اینها باشد، خواهر عزیز این‌ها كه در روز آغاز بزرگداشت، در «بهشت زهرا» همه‌شان حضور داشتند؟ اگر شما رنج گیر كردن در ترافیك راه را بر خود هموار نكردید و به بهشت زهرا نیامدید، حداقل شب در تلویزیون مى‌توانستید ببینید كه چگونه این «میلیون‌ها نفر» از توده مردم 250 نفر از میهمانان خود را در آغوش گرفته‌اند؟...

آرى، همین مردم، در قم و مشهد نیز با همان كثرت و حرارت، همراه میهمانان خود بودند و همین توده‌هاى مستضعف در روز 22 بهمن، روز سالگرد انقلاب اسلامى ایران هم در خیابان‌ها و میدان آزادى، با میهمانان خود بودند و همین توده‌ها، زن و مرد، كوچك و بزرگ، در نماز جمعه دانشگاه تهران نیز در كنار برادران و خواهران میهمان خود نماز گزاردند؟

پس مراد شما از عدم شركت مردم چیست؟ ما مجلس ویژه شادى و سرور و پایكوبى نداشتیم كه از قلم بدستان عادت كرده به شركت در محافل آن‌چنانى هم دعوت كنیم كه شركت كنند و تازه اگر هم برفرض محال همچو مجالس طاغوتى وجود داشت، اینكه دیگر «مردمى» نیست؟ تا مردم در آن شركت كنند... مردم انقلاب كردند كه آنچنان مراسمى هرگز تكرار نشود....

3ـ اگر ما تیتر مقاله نویسنده شما را عوض كنیم و بنویسم «بزرگداشتى به نام انقلاب اسلامى ایران و بدون شركت وسایل ارتباط جمعى؟» كاملاً صحیح و منطقى خواهد بود، چون علیرغم مذاكره با آقاى مهدیان از كیهان و آقاى حیدرى از اطلاعات و بعضى از اعضاء شوراى 5 نفرى رادیو و تلویزیون، متأسفانه هیچ‌كدام از این گروه‌هاى به اصطلاح «رسانه» ـ كه معنى لغوی آن تأسف و اندوه است و این‌ها هم به حق فعلاً نام خود را رسانه گذاشته‌اند ـ كوچكترین گام مثبتى را در این زمینه برنداشتند و اصولاً نخواستند كه بدانند كه این بزرگداشت براى چیست؟ آیا اجراى دستور امام به شوراى انقلاب است یا یك عمل خودسرانه شورا است؟

از مطبوعات ما فقط روزنامه «جمهورى اسلامى» مقالاتى در این زمینه منتشر ساخت و دیگران یا سكوت كردند یا عكسى از خراب شدن جایگاه میهمانان در خیابان انقلاب را چاپ كردند! ـ كه به علت فشار مردمى كه گویا حضور نداشته‌اند، رخ داد ـ

در رادیو تلویزیون هم كه من نمى‌دانم چه مى‌گذرد؟ از اول نماینده فرستادند به ستاد، قول همكارى دادند، نماینده آنها هم فعالانه كار كرد، ولى نتیجه صفر بود!

از سى ساعت برنامه‌اى كه با خرج كلى پول این ملت تهیه كردند و فیلم‌هایى كه برداشتند، من فكر نمى‌كنم كه جمعاً دو ساعت آن را نشان داده باشند! یا من كه به علت گرفتارى کاری، همه برنامه ­های تلویزیون را آن چند روزه ندیده‌ام، از آن خبر ندارم ولى من به عنوان نماینده امام در وزارت ارشاد ملى، و به عنوان عضو ستاد و یكى از مجریان دستور امام در مورد بزرگداشت هجرت، حق دارم این سئوال را در روزنامه‌ها مطرح سازم كه چرا رادیو ـ تلویزیون به وظایف خود عمل نكرد؟ چه كسانى مسئول این سكوت مرگبار بودند؟ و آنهایی كه پول این ملت را خرج سی ساعت فیلمبردارى تا ساعت 11 شب كردند، ولى آنها را هرگز پخش ننمودند، جواب خدا و خلق را چه خواهند داد؟

من اصلاً نمى‌گویم چرا پخش نكردند؟ سئوال من اینست كه چرا فیلم تهیه كردند، مگر این كارها هزینه نداشت؟ و این هزینه‌ها را از كجا باید تأمین كرد؟ و اگر تهیه نمودند، چرا حداقل از كانال دوم آن را به مردم نشان ندادند؟...

4ـ از همه جالب‌تر آنكه نویسنده محترمه مدعى هستند كه گویا مسئولین دعوت هم اسامى دعوت شدگان را نمى‌دانند... خیلى جالب است دروغى به این شاخدارى! اصولاً این نویسنده محترمه با كدام یك از مسئولین دعوت - نه مسئولین ستاد ـ صحبت كردند تا بدانند كه چه كسانى و از كدام كشورهایى دعوت شده‌اند؟

البته این دعوت شدگان لزومى نداشت كه حتماً مانند آقاى اسقف كاپوچى، یا برادر یاسر عرفات و یا مارسل بوآزار از فرانسه و مولود قاسم از الجزایر، معروف عام و خاص باشند اینها نمایندگان مطبوعات، انجمن‌ها، مراكز اسلامى، جمعیت‌هاى انقلابى دنیا بودند و آمدند و ایران اسلامى را از نزدیك دیدند و ما شاهد بودیم كه با امیدى سرشار نسبت به پیروزى انقلاب اسلامى در سراسر دنیاى اسلام به بلاد خود برگشتند... بنابراین این سئوال نویسنده محترمه بى‌جواب نمى‌ماند كه آنها تا چه حدى مى‌توانند «انقلاب ما»! را (مرادشان انقلاب اسلامى مردم ایران است) در جهان معرفى كنند!

تازه اگر نویسنده محترمه براى شناخت افراد جهت مصاحبه به ما مراجعه مى‌كرد و یا خود دنبال تحقیق بیشترى بود، این چنین نظریه ناآگاهانه‌اى را ابراز نمى‌داشت و حداقل نمى‌نوشت كه با تك‌تك زنان شركت كننده مصاحبه كرده است، چون خواهران شركت كننده تعدادشان 6 نفر نبود كه از 20 نفر هم بیشتر بود و این را نیز باید دانست كه هیچ‌یك از شركت‌كنندگان «قوم و خویش» هیچ‌یك از اعضای ستاد نبودند، و اگر یك یا چند نفرى مورد رضایت ما نبودند، این قصور یا تقصیر در مرحله دوم متوجه سازمان یا جمعیتى است كه ستاد از آن خواسته بود نماینده‌اى براى شركت در بزرگداشت اعزام دارند... و در مرحله اول، مربوط به كمى وقت بود كه در عرض 12 روز مى‌بایست به خاطر نزدیكى سالگرد پیروزى انقلاب، این كار عملى و اجرایی مى‌شد... به اضافه اینكه افرادى مانند: محمد قطب، زینب الغزالى، محمد غزالى، عمر التلمسانى، حسنین هیكل، شیخ محمود صبحى و چند ده نفر دیگر از مصر، عراق، عربستان سعودى و... هم به علت مخالفت حكومت‌هاى طاغوتى‌شان، اجازه خروج از میهن خود را براى شركت در بزرگداشت هجرت و انقلاب اسلامى ایران نیافته بودند.

البته معتقدم كه ستاد بزرگداشت باید گزارش كامل كار خود را منتشر سازد تا مردم ایران بدانند كه تلاش شبانه روزى جوانان انقلابى مسلمان از جمله افراد سپاه پاسداران چه عكس‌العمل‌هاى مثبتى در میان نمایندگان 40 كشور شركت كننده داشته است.

و صد البته اگر وسائل ارتباط جمعى، به ویژه مطبوعات بخواهند در این زمینه واقعاً آگاهى‌هاى بیشترى در اختیار خوانندگان یا شنوندگان خود قرار دهند اعضای ستاد براى یك مصاحبه مطبوعاتى آماده‌اند تا نكات مثبت و جنبه‌هاى غیركامل این بزرگداشت را روشن سازند.

تهران ـ سید هادى خسروشاهى

متعاقب دعوت روزنامه بامداد از آقاى خسروشاهى براى روشن‌سازی امور، مجدداً نامه دیگرى در آن روزنامه چاپ گردید:

روزنامه محترم بامداد

نامه خانم شهلا انصارى را كه گویا در «پاسخ مقاله» اینجانب بود به علت مسافرت، امروز در بامداد دوم اسفندماه 1358 خواندم. توضیحات زیر به قصد «پاسخگویى» نیست كه من نه وقت آن را دارم و نه مایلم كه خواهران گرامى وقت خود را صرف این قبیل كارها بكنند، مگر آنكه واقعاً براى روشن شدن اذهان عمومى ضرورتى احساس شود.

1ـ نه آغاز نامه من، و نه پایان آن، داراى هیچ نوع اتهامى نسبت به هیچكس نبود، بلكه آنچه كه مطرح شده بود، احتمال «غرض‌ورزى» و یا «ناآگاهى نویسنده محترمه» بود كه امیدواریم همان «دومى» باشد.

2ـ عنوان جشن‌ها را من نوشته بودم كه اكثریت اعضای ستاد نمى‌پسندیدند، ولى گویا تصویب شوراى انقلاب بوده، بنابراین دوستان ما قصورى در این زمینه نداشتند و با توجه به محتواى برنامه‌ها، خود خانم انصارى و یا نویسنده آن مقاله تصدیق خواهند كرد كه هیچ‌گونه «جشنى» در كار نبود... و اگر خانم محترمه از نحوه انتخاب «رئیس جلسه» و ستاد راضى نیستند و تهدید مى‌كنند كه آن را به «جاهاى باریك» مى‌كشانند؟ از طرف ما مانعى نیست، ولى جالبست بدانیم كه نویسنده محترمه مقاله «زن روز» در اول مقاله خود صریحاً نوشته بود «در این گذر خلایق چه امیدوار بودند كه آنها نیز به بازى گرفته شوند»! كه امیدواریم در سمینارهاى مشابه و در آینده، در ستاد مربوطه براى انتخاب «رئیسه»اى براى اداره جلسات! هم تصمیمى گرفته شود تا به «بازى گرفته» نشدن «خلایق» مسئله را به «جاهاى باریك» كه نمى‌دانم از چه نوعش مراد است؟ نكشاند!

3ـ عنوان «جشنى به نام مردم بدون مردم» اگر براى جشن‌هاى 2500 ساله انتخاب مى‌شد، خیلى جالب بود! ولى گویا آن ایام حضرات زن روزى‌ها آن زمان از نعمت‌هاى مربوطه متنعّم بودند و شماره ویژه هم چاپ مى‌كردند و صد البته جیك مخالف هم نزدند، اما امروز اینها هم كه در «زن روز» ـ «انقلابى ـ اسلامى» شده‌اند ـ و یا واقعاً چنین هستند ـ تیتر دروغى مى‌زنند كه با هیچ یك از موازین اخلاقى اسلامى سازگار نیست به ویژه كه حضرات خواهران گرامى براى استفاده از تیراژ كاذب سابق، هنوز حاضر نشده‌اند نام «زن روز» را كه خواهى نخواهى طاغوتى است و آدم را به یاد انتخاب «دختران شایسته آن چنانى» مى‌اندازد، عوض كنند تا حداقل ما دچار اشتباه نشویم و بدانیم كه «كادر جدیدى» روى كار آمده‌اند كه نه با محافل این‌چنانى سروكار دارند و نه با محافل این‌چنینى. نوع سومش را هم كه روشن نكرده‌اند! و انتخاب كنندگان دختران شایسته هم نیستند و ادامه دهندگان راه آنان نیز نه!...

4ـ من در بین چند میلیون نفر شركت كننده در بهشت زهرا اگر هم حضور و غیاب مى‌كردم نویسنده محترمه مقاله را نمى‌توانستم پیدا كنم. چون ایشان را متأسفانه نمى‌شناسم ولى ادعاى من این بود كه اگر ایشان حضور داشت چگونه مى‌تواند آن همه جمعیت را ببیند و این تیتر زشت و دروغ را براى مقاله خود انتخاب كند؟ كه صد البته همراه با محتوایش منحرف كننده خواننده‌اش هم مى‌تواند باشد و اگر این نگرانى وجود نداشت هرگز نیازى به پاسخگویى، آن هم از طرف حقیر، نمى‌یافت! بنابراین اصل اشكال به همان جنبه به انحراف كشانیدن خواننده بود كه از تیتر آغاز مى‌شد...

و از طرف دیگر نویسنده «پاسخنامه» ـ یعنى خانم شهلا انصارى ـ اعلام مى‌دارند كه گویا این مردم فقط به خاطر شهداى مدفون در بهشت زهرا آمده بودند كه واقعاً كشف جالب و تازه ایست!...

... آخر خواهر عزیز! این مردم مگر بارها و بارها به بهشت زهرا نرفته بودند؟ چرا آن روز را براى این كار انتخاب كردند؟ مگر نه اینست كه ستاد از آنها دعوت كرده بود كه آغاز مراسم را در بهشت زهرا با میهمانان خود باشند؟ اگر اینها به خاطر این بزرگداشت و به خاطر امتثال امر امام در همین زمینه به آنجا نیامده بودند، پس چرا یك روز قبل یا یك روز بعد به آنجا نرفتند، و اگر تصدیق مى‌فرمائید كه به خاطر بزرگداشتى با شركت مردم و در كنار مردم رخ داده است و اعتراف بكنید كه تیتر مجله اگر مُغرضانه نبود حداقل ناشى از ناآگاهى بود... همان مطلبى كه شما آن را «تهمت و افترا» مى‌نامید و ما را به «پیشگاه عدل الهى» حواله مى‌دهید كه طبعاً ما هم متقابلا نه به خاطر امر شخصى ـ بل به خاطر جامعه ـ شما را و نویسنده محترمه آن مقاله را به علت قصور یا تقصیرى كه كرده‌اید به همان پیشگاه عدل الهى حواله مى‌دهیم، مگر آنكه با یك «انتقاد از خود» مانند یك مسلمان آگاه و معتقد به توبه، از خوانندگان خود معذرت بخواهید، اگرچه حتى حاضر نشدید نامه ما را در مجله خود منعكس سازید و پاسخ خودتان را هم به آن ضمیمه كنید تا لااقل خوانندگان شما داورى كنند...

راستى مگر قرار نبود سانسور نباشد؟ چرا حالا كه از طرف وزارتخانه‌اى سانسور وجود ندارد خود قلم بدستان حاكم بر مطبوعات هر كجا كه مایل هستند سانسور مى‌كنند؟ شما كه فكر خود را به عنوان یك گزارش به خوانندگان خود عرضه مى‌كنید نباید پاسخ آن را هم به عنوان یك فكر دیگر عرضه كنید؟...

و ثالثاً حركت پرشور جمعیت در 22 بهمن را مدیون پیشنهاد خودمان نمى‌دانیم و همچو ادعایى هم نكرده‌ایم این تهمت نیست؟ ولى مى‌گوئیم در آن حركت پرشور میهمانان ما در میان مردم بودند، پس مى‌شود بزرگداشتى در میان مردم و همراه مردم!.... همان چیزى كه نویسنده شما منكر آن شده است.

5ـ ارشاد و تذكر ابتدائى به مسئولین مجله زن روز، وقتى منطقى بود كه محبت مى‌كردید و یك سئوال هم حداقل از یكى از اعضای ستاد مى‌كردید كه اگر «ارشاد» نمى‌شدید آن وقت تیتر مى‌زدید، ولى وقتى آن را منتشر ساختید و عمومى كردید طبیعى است كه «تذكار» متقابل هم باید در سطح عموم باشد.

6ـ از اینكه گویا فعالانه در برنامه‌ها شركت داشته‌اید سپاسگزار باید بود ولى متأسفانه این شركت فعالانه بازده جالبى نداشته است. اگر شما اطلاعات كافى و لازم را در این زمینه یا حداقل در مورد دعوت‌ها كه سخت از آن ابراز ناراحتى كرده‌اید مى‌خواستید بهتر بود از برادرمان آقاى دكتر صادقى تهرانى، همسر خانم دكتر فرشته هاشمى كه نوشته‌اید جزء اعضاى شوراى سردبیرى مجله «زن روز» هستند، كسب مى‌كردید كه هم اسلامى بود هم اخلاقى و آنگاه هر نوع «درس اخلاق اسلامى» را كه به ما مى‌دادید قابل استفاده بود، ولى وقتى خود عامل چیزى نیستید، چگونه دیگران را به آن دعوت مى‌كنید؟ آرى، فقط با این شرایط واقعاً اسلامى و اخلاقى، هر نوع اظهارنظر و یا انتقاد هم مى‌توانست غیرمغرضانه تلقى شود و قابل اعتماد!...

7ـ عمده این ایراد ما فقط متوجه «رسانه رادیو تلویزیون» نبود كه متوجه همه «رسانه‌هاى گروهى» ـ به مفهوم واقعى كلمه «رسانه» كه گویا از لحاظ لغوی مى‌شود: اندوه‌هاى گروهى ـ بود، از جمله: كیهان، اطلاعات و دیگران و بالاخص زن روز كه مى‌گوئید شركت فعال داشته است ولى محصول شركت فعال مصاحبه‌اى آن‌چنانى؟ ـ ببخشید این‌چنینى! ـ

8ـ تیتر شما دروغ بود و زشت هم بود و اعتراض از طرف من به عنوان یكى از مسئولین ستاد مطرح شده بود و مورد تصدیق همه برادران ستاد «گرچه برادرمان دكتر بهزادنیا معتقد بود كه ضربه از لحاظ تبلیغاتى زده شده است.»

اینكه جناب صباغیان اظهارنظرى در همان مجله كرده‌اند كه باعث شده «شاخ دروغ كمى كج» گردد. اولاً ما نمى‌دانستیم كه «شاخ دروغ كج» هم مى‌شود كه بعد از این باید در ادبیات دوره بعد از انقلاب ـ دروغ شاخدار را به دو نوع تقسیم كرد: یک نوع دروغ شاخدار است و نوع دوم دروغ شاخدار كمى كج! كه ظاهراً نوع دومش در موارد ضرورى و براى دفاع از تحریف حقیقت به وجود مى‌آید! و کج می‌شود!

ثانیاً اظهارنظر آقاى صباغیان در مجله شما چنین است: «...هیجان‌زده و شتاب‌آلوده» (چرا چنین؟) از جناب صباغیان پرسیدیم: «از كیفیت برگزارى مراسم راضى هستید» جواب داد «به هیچ وجه...» از هر نظر، ما براى تدارك این مراسم پانزده روز مهلت داشتیم و با در نظر گرفتن عدم همكارى دست‌اندركاران كه از هیچ كم لطفى فروگذار نكردند، غیر از این نیز توقعى نمى‌رفت. نه شوراى انقلاب كمكى نمودند، از همه مهمتر رادیو، تلویزیون.. در مورد میهمان‌ها هم باز به خاطر عجله حتى در بعضى موارد نادر ناچار شدیم «كاردارهایى» را كه چنین كسانى را معرفى كرده‌اند تحت تعقیب قرار دهیم...»

خوب! ملاحظه فرمودید؟ كجاى این مطلب با گفتار من متضاد یا ناسازگار است؟ این در واقع اعتراضى از طرف یكى از اعضاى محترم ستاد است و اعتراض من هم یك اعتراض دیگر، مگر آنكه شما بخواهید همه مطالب از یك كانال نقل شود كه در كارهاى «شورایى» چنین نخواهد بود! مگر قرار نشد كه گفتگوها محدود به شخص بخصوصى نباشد؟

9ـ اما در مورد یكى از میهمانان پاكستانى شركت كننده در بزرگداشت كه گویا طرفدارى از «ضیاءالحق» كرده و این را هم شما مى‌خواهید سند جرمى علیه ستاد بكنید ـ خوبست كه افشاگرى نكرده‌اید! ـ ما اولاً نگفتیم كه مى‌بایست مصاحبه محدود به شخص بخصوصى مى‌شد ولى این سئوال را حق داریم مطرح كنیم كه چرا شما قبلاً با خانم دكتر شهین طباطبایى و یا خواهر نجلا و یا خانم قاده جابر مصاحبه نكردید و كسى را انتخاب كردید كه مدافع ضیاءالحق باشد؟ آیا تصدیق نمى‌كنید كه مى‌توانستید با «مشورت» انتخاب احسن بكنید كه حداقل مصاحبه پرمحتوایى براى خوانندگان خودتان تنظیم بنمائید.

ثانیاً در مورد دعوت‌ها ما گفتیم كه شوراى انقلاب 12 روز مانده به تاریخ این بزرگداشت اعضاء ستاد را به همكارى دعوت كرد كه در این 12 روز نمى‌شد (بهترین) را انتخاب كرد و ثالثاً سازمان‌ها یا جمعیت‌هاى اسلامى كه ما از آنها «نماینده» خواستیم، احتمالاً در اعزام افراد دقت كافى به عمل نیاوردند بنابراین این جمله نویسنده محترمه در زن روز كه «آقایان مسئول دعوت، خودشان هم نمى‌دانند چه كسى را دعوت كرده‌اند و یا خداى نكرده آنقدر از نزدیك این دعوت شدگان را مى‌شناسند كه تا حد بعضى رودرواسى‌ها پیش مى‌رود»! یك جمله كاملاً غیراخلاقى و یك تهمت واقعاً زشت است.

در مورد دعوت‌ها تا آنجا كه من مى‌دانم و یا دخالت داشتم هرگز علت دعوت آشنایى‌هاى «آنقدر نزدیك» نبوده كه «انگیزه» به حساب آید... انگیزه اصلى اسلام بود و انقلاب و شناخت شخصیت‌ها در كنفرانس‌ها و یا مراكز و انجمن‌هاى اسلامى دنیا...

ولى در مورد بعضى از شركت كنندگان داخلى یا سخنرانى یكى دو نفر از آنها ظاهراً مسئله تا حد بعضى رودرواسى‌ها پیش رفت! كه اگر بخواهم بیشتر توضیح دهم به همان «جاهاى باریكى» كشیده مى‌شود كه خانم شهلا انصارى هم مایل نشده‌اند در مورد مفهوم كلماتى مانند «رئیس جلسه» مسئله به آنجا بكشد! گرچه از نظر ما اشكالى به وجود نمى‌آید.

10ـ در خاتمه آیه‌اى را كه خانم به یاد ما آورده‌اند مجدداً یاد ایشان مى‌آوریم: «اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» و از خداى بزرگ مى‌خواهم كه «لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» در مورد ما و ایشان؛ هر دو مصداق پیدا كند تا بتوانیم به تفاهم بیشترى برسیم و تازه اگر فقط در مورد «ما» مصداق پیدا كرد، این بار متهم به «انحصارطلبى» مى‌شویم كه دوست ندارم چنین شود!

با درود به همه بندگان صالح خدا

سید هادى خسروشاهى[1]

یكشنبه 5/12/58

 


[1]. خاطرات مکتوبی بود درباره برخوردهای جناحی اوائل انقلاب، با حوادث و جریان‌هایی که مربوط به شخص یا فرد خاصی نبود... ولی بعضی­ ها کوشش کردند که به آن، جنبه جناحی بدهند.