مردى وارسته

.. مهندس سحابى صادقانه یك عنصر فعال و یك سرباز واقعى نهضت و انقلاب بود و یك عمر تمام در این راه مبارزه كرد و زندان رفت و تبعید شد و شكنجه دید، ولى همچنان به آرمان اسلامى خود وفادار ماند... در این میان، عده اى او را غیر از آنچه كه بود، معرفى كردند و در واقع امنیت را هم از او سلب نمودند. اما اكنون كه مهندس سحابى در میان ما نیست، باید شهادت داد كه ایشان هرگز مخالف نظام نبود، اما در مواردى مخالف بعضى از افراد یا برنامه ها بود و صادقانه و شفاف هم انتقاد خود را بیان مى داشت، همانطور كه در مورد حزب خود ـ نهضت آزادى ـ و رهبرى آن ـ مرحوم مهندس بازرگان ـ 65 صفحه بیانیه نوشت و منتشر ساخت... اما بعضى از كسانى كه خود را محور امور مى دانستند، این مخالفت اعتقادى ـ انتقادى را به قصد اصلاح برنتافتند و بر وى ستم روا شد...

یادم مى آید كه در موردى، چند نفر از معارضان! خدمت امام رفتند و در سعایت از كسى یا كسانى به امام گفتند كه فلانى مخالف نظام است و امام در پاسخ فرموده بود: «نخیر، آنان مخالف نظام نیستند، بلكه مخالف شما هستند.» و در مورد دیگرى، كسى به امام گزارش داده بود كه فلانى با شخص شما مخالفت مى كند، و امام پاسخ داده بودند كه: مگر من جزءِ اصول دین هستم كه كسى نتواند از آن انتقاد كند و یا مخالفت نماید؟ (البته این دو موضوع نقل به مضمون است و اصل سخن امام، در صحیفه امام موجود مى باشد).

در این زمینه، شاهدى صادق به نام دكتر عباس شیبانى داریم كه زمانى طولانى همرزم و همگام مهندس سحابى بود، او مى گوید: «سحابى كاملاً پاى بند به مسائل دینى و شرعى بود. پدرش بسیار متدین بود و خود وى كوچك ترین بى ملاحظگى در رعایت اصول و موازین شرعى نداشت و پیش از انقلاب كه نیاز به فداكارى و از خودگذشتگى داشت، مهندس سحابى پیشگام بود. سحابى بى تردید یكى از افرادى بود كه نقش بسزایى در مسائل انقلاب و مبارزات پیش از انقلاب داشت. او هیچگاه فعالیتى بر ضد نظام نكرد ولى بعضى ها خود وى را نمى پسندیدند و به همین دلیل تحملش نمى كردند...».[1]

... مهندس سحابى، خیلى بیشتر از پدر خود، چهره و مشى سیاسى و مبارزاتى داشت، اما مبارزه را براى كسب مقام و ثروت و قدرت پى گیرى نمى كرد و بى تردید ارزش بسیارى براى جنبه هاى اخلاقى انسانى نشأت گرفته از مكتب فكرى قائل بود و به همین دلیل، علیرغم اینكه در مواردى به علت «تفكر سیاسى مخالف با ما» با او برخورد «برانداز» شد و حتى بى دلیل «امنیت» از او سلب گردید، اما شكوه نكرد و در خاطرات خود نیز به عقده گشایى نپرداخت و حب و بغض شخصى و خصوصى را در آن راه نداد.

مهندس سحابى انسانى صبور، آرام، معتدل و مسلمان بود و در واقع باید گفت كه: «عزت الله» خلف صالح «یدالله» بود كه مشى و منش هر دو بزرگوار صداقت، اسلامیت، صفا، وفا، اخلاق و اعتدال بود.

نقل همه خاطرات درباره «عزت الله» فرصتى دیگر و بهبودى از كسالت و عوارض روزگار را مى طلبد، اما در مورد پدر مهندس سحابى گوشه هایى از خاطرات خود را در كتاب «یادنامه دكتر یدالله سحابى» كه در سال 1377 به كوشش و همت برادر گرانقدر جناب محمد تركمان تنظیم گردید و انتشار یافت، نقل كرده ام[2].

خداوند آنان را بیامرزد و عاقبت همه ما را قرین خیر سازد. غفرالله لنا و لهم و لمن سبقونا بالایمان.

قم: سید هادى خسروشاهى

چهلمین روز درگذشت سحابى ـ 18 تیرماه 1390

 


[1]. مصاحبه دكتر شیبانى مندرج در روزنامه روزگار، مورخ 20/4/90، صفحه 8

[2]. این خاطرات در صفحات پیشین همین كتاب آمده است.