حاشیه اى بر دفتر خاطرات

تكمیل و تصحیح یك توضیح تاریخى

در تاریخ 28 تیرماه 1390، جریده شریفه اطلاعات، خاطراتى از اینجانب، درباره زنده یاد مهندس عزت الله سحابى به مناسبت چهلمین روز درگذشت وى، منتشر ساخت كه پس از چند هفته و در دوشنبه 24 مرداد 1390، برادر ارجمند جناب آقاى مهندس مصطفى كتیرایى توضیحى بر آن نوشتند و در اطلاعات درج گردید كه شامل چند نكته بود:

1ـ متاع یك سازمان اسلامى یا سیاسى نبود، بلكه یك تشكّل بر اساس مكتب تربیتى ـ اجتماعى، علمى بود.

2ـ این تشكّل نه تنها اصول دهگانه اى نداشت، بلكه اساسنامه هم نداشت.

3ـ دكتر یدالله سحابى، سید غلامرضا سعیدى، دكتر مهدى حائرى یزدى و مهندس سید محمدباقر رضوى، عضو آن نبودند.

4ـ محمدباقر رضوى مهندس نبود، وكیل دادگسترى بود.

5ـ فعالیت این حركت ناكام نماند و متوقف نشد، فقط اعضاى آن عوض شدند.

اما تصحیحات:

1 ـ متاع اگر یك تشكل بر اساس مكتب تربیتى ـ اجتماعى عملى بود چگونه مى تواند اسلامى یا سیاسى نباشد؟ اصول دهگانه مكتب متاع نشان مى دهد كه این مكتب برخلاف مكتب ایرانى! ریشه در اندیشه اسلامى دارد و هدف آن تربیت مردم بر اساس مكتب اسلام است... و وقتى هدف نهایى چنین باشد، این تشكل، نمى تواند اسلامى یا سیاسى نباشد، و شاید بر همین تصور باشد كه آقاى جلال فارسى در خاطرات خود نام آن را مكتب تربیتى عملى اسلامى ذكر كرده كه البته در اصل كلمه اسلامى ذكر نشده است. (زوایاى تاریك، صفحه 21)

البته متاع را بنده در آن مقاله حركتى اسلامى تر نامیده بودم، به این سبب بود كه نهضت مقاومت ملى پیش از متاع، حركتى بود كه پایه گذارانش از مرحوم آیت الله حاج سید رضا زنجانى بگیرید تا مرحوم محمد نخشب و دیگران، همه اسلامگرا بودند و پس از مدت ها، بعضى از اعضاى حزب ملى گرا ـ وابسته به جبهه ملى ـ هم به آن پیوستند و دلیل همكارى ما با نهضت مقاومت و متاع نیز همان اسلامگرا بودن آن حركت ها بود.

2 ـ موجب تعجب است برادر مكرم جناب آقاى مهندس كتیرایى كه خود را از مؤسسین و قدیمى ترین اعضاى متاع معرفى مى كند، از اصول دهگانه آن خبر ندارد؟! این اصول دهگانه را مرحوم سید محمدباقر رضوى، توسط زنده یاد علامه بزرگوار جناب سید جلال الدین آشتیانى براى اینجانب در قم فرستاد كه همچنان نسخه ارسالى ایشان در آرشیو بنده موجود است و در خاطرات مربوط به استاد جلال آشتیانى آن را به طور كامل نقل كرده ام. این خاطرات، در روزنامه اطلاعات در چند شماره، از 24 تیرماه 86 و در شش قسمت، منتشر گردیده است و اگر تهیه شماره هاى روزنامه مقدور نباشد، به جلد اول كتاب «در تكاپوى آزادى» تألیف جناب یوسفى اشكورى ـ چاپ تهران، بنیاد فرهنگى مهندس مهدى بازرگان، صفحه 357 به بعد ـ مراجعه شود كه عینا تحت عنوان اصول دهگانه جمعیت متاع نقل شده است.

عجیب تر آن كه جناب كتیرایى مى فرماید: متاع اساسنامه نداشت! ولى مورخان معاصر مى نویسند: ... اما اساسنامه متاع در 25 ماده تنظیم شد و طبق ماده 25 آن، در جلسه مورخ 19/11/1334 هیأت مؤسس تصویب شده است...[1] البته مرحوم مهندس بازرگان در مقاله شوراى انقلاب و دولت موقت ـ ص 9 ـ تاریخ تأسیس متاع را سال 1335 ذكر نموده است.

پس در تشكل متاع به هر حال، هم اصول دهگانه اى وجود داشته و هم اساسنامه اى مكتوب... كه ظاهرا به علت كبر سن و مرور زمان، جناب كتیرایى آن را فراموش كرده اند.

3 ـ در مورد اسامى همه مؤسسان، اینجانب به رغم همكارى تنگاتنگ با بعضى از اعضاى متاع ـ مهندس بازرگان، سید محمدباقر رضوى و سید جلال آشتیانى ـ از آن اطلاعى نداشتم؛ ولى باز مورخان معاصر چنین نوشته اند: اسامى مؤسسان متاع اعلام نشد؛ اما مى دانیم كه: مهندس بازرگان، دكتر یدالله سحابى، مهندس عزت الله سحابى، دكتر كاظم یزدى، دكتر ابراهیم یزدى، آیت الله مطهرى، سید غلامرضا سعیدى، احمد آرام، آیت الله دكتر مهدى حائرى یزدى، كاظم حاج طرخانى، مهندس مصطفى كتیرایى و كاظم متحدین از بانیان آن بودند. البته در اساسنامه دلیل اعلام نشدن بانیان و اعضایش نیز آمده است...[2]

به هرحال چه این بزرگواران از قدیمى ترین یاران و یا مؤسسان اصلى این حركت باشند یا نباشند، بى تردید در اقدامات و فعالیت هاى مثبت مكتب متاع نقش مؤثرى داشته اند و: انّ الله لایضیع اجر من أحسن عملا.

4 ـ سید محمدباقر رضوى مهندس نبود!

اولاً بنده به همراه همه دانشجویان اسلامى كه شب هاى جمعه پس از جلسه تفسیر آیت الله طالقانى در مسجد هدایت، در منزل مرحوم آقاى سید مهدى رضوى قمى واقع در منطقه شمیران، محله مقصود بیك جمع مى شدیم، همه را مهندس خطاب مى كردیم! در حالیكه همه دانشجو بودند: شهید مهندس چمران، مرحوم مهندس عرب زاده، مهندس طاهرى قزوینى (مترجم محترم قرآن مجید، حفظه الله)، مهندس شكیب نیا و... بنا بر همین روش، مرحوم سید محمدباقر رضوى را هم همه دوستان مهندس خطاب مى كردند! و البته اشتغال ایشان در مراحل بعدى زندگى، به امور ساخت و ساز هم این لقب را تثبیت كرد!

ثانیا با صرف نظر از این امور، آقاى مهندس كتیرایى خوب مى دانند كه در بلاد ما، همه دوستان یا مهندس هستند یا دكتر، مگر آن كه عكسش ثابت شود! در این قبیل مواقع خیلى نباید در بند الفاظ و القاب بود كه: منطقى را بحث از القاب نیست!

5 ـ فعالیت این حركت متوقف نشد و فقط اعضاى آن عوض شد.

البته از این كه فعالیت متاع متوقف نگردید، باید خوشحال بود وانشاءالله خداوند به باقیماندگان از اصحاب متاع، پاداش خیر عطا فرماید.

در تكمیل این نكته، بى مناسبت نیست كه خلاصه اى هم از گزارش مرحوم مهندس سحابى را در این زمینه نقل كنم:

«... هدف اولیه متاع فعالیت هاى سیاسى نبود، ولى این تشكل و انجمن هاى اسلامى تحت پوشش مرتبط با آن، پایگاه اجتماعى عظیمى را در سراسر كشور براى تبلیغ و انتشار بازتاب هاى حركت هاى سیاسى ایجاد كردند. آخرین جلسه آن در اردیبهشت سال 1358 تشكیل شد و شهید مطهرى كه به عنوان یكى از اعضاى مؤسس تشكل متاع در آن جلسه شركت كرده بود، هنگام خروج از منزل ترور شد».[3]

علاوه بر مطلب فوق، جملات دیگرى از مهندس سحابى را در این باره نقل مى كنیم كه باز ظاهرا براى تكمیل بحث، بى مناسبت نباشد: «... این جمعیت مخفى بود و تأسیس آن اعلام نشده بود، ولى مهندس بازرگان طى یك سخنرانى تحت عنوان احتیاج روز، در روز عید فطر سال 1335، به این مسأله اشاره كرد. در آن سخنرانى، مهندس بازرگان به لزوم تشكیل یك تشكل كه اساس آن بر عمل باشد، تأكید فراوانى كرد. علاوه بر متاع، تعداد زیادى هم انجمن تشكیل شد، از جمله تعدادى انجمن اسلامى محلات و همچنین انجمن هاى اسلامى پزشكان، مسلمانان، مهندسین و...».[4]

جهت اطلاع برادر ارجمند جناب كتیرایى و براى تكمیل و تصحیح تاریخ، باید اضافه كنم كه نسخه اى از این سخنرانى ـ احتیاج روز ـ را مرحوم مهندس بازرگان به اینجانب دادند كه من آن را نخست در مجله ماهانه «مجموعه حكمت» چاپ قم و سپس در تابستان همان سال توسط كتابفروشى سروش در تبریز به شكل رساله اى مستقل منتشر ساختم كه البته طبق معمول با مقدمه اى از اینجانب بود! و بعدها هم در اسناد پرونده بنده، در ساواك تبریز، صفحات ویژه اى را به خود اختصاص داد كه در صورت چاپ این اسناد، برادر ارجمند از نوع همكارى اینجانب با نهضت مقاومت و متاع و بعدها نهضت آزادى آگاه خواهند شد.

در پایان ضرورى است این نكته را هم اضافه كنم كه بنده هیچ وقت عضو هیچ یك از این سازمان ها و تشكل ها نبودم و فقط به فكر عمل بودم، نه سازمان و الفاظ و القاب! به امید آن كه جناب كتیرایى به جاى چند سطر به اصطلاح توضیح!، خاطرات كامل خود را منتشر سازند تا اهالى تاریخ بهره مند شوند.[5]

سید هادى خسروشاهى

تهران ـ 28/5/90

مهندس کتیرایی

 


[1]. كتاب «در تكاپوى آزادى»، ج اول، ص 229.

[2]. كتاب «در تكاپوى آزادى»، ص 230.

[3]. ناگفته هاى انقلاب، مهندس عزت الله سحابى، نشر گام نو، چاپ تهران، سال 1384، ص 243.

[4]. نیم قرن خاطره و تجربه، مهندس عزت الله سحابى، ج اول، چاپ تهران، نشر فرهنگ صبا، سال 1388، ص 187.

[5]. مهندس كتیرایى مرد پاك و شریفى بود. وى در اواخر سال 1394 در تهران درگذشت رحمه الله .