درباره پیوست‌ها

پیوست‌های این کتاب، شامل هشت موضوع است که هر کدام به طور مستقل و به علت تناسب کامل با موضوع کتاب، نقل می‌گردد.

1ـ در پیوست اول، درخواست علمای بلاد اسلامی، به‌ویژه علمای «الأزهر الشریف» از آیت‌الله کاشانی برای اقدام به قطع روابط سیاسی ایران با اسرائیل و چگونگی اقدام و نتیجه نهایی آن آمده است.

2ـ در پیوست دوم، اشاره‌ای می‌شود به اعلام مواضع آیت‌الله کاشانی در قبال سیاست‌های آمریکا، که به طور شفاف و صریح، دشمنی و خصومت ویژه ایشان با سیاست‌های غلط و ظالمانه و ضد بشری آمریکا را نشان می‌دهد، که از اول مبارزات آغاز شده و تا پایان زندگی ادامه یافته است.

3ـ پیوست سوم، نامه سرگشاده احمد حسین، رئیس حزب سوسیالیست «مصر الفتاة»، به آیت‌الله کاشانی است که از معروف‌ترین چهره‌های سیاسی چپ‌گرای معاصر مصر به شمار می‌رود و سالیانی دراز بر علیه حاکمیت ضد ملی، به مبارزه پرداخته و مدت‌های مدیدی در زندان‌های رژیم سلطنتی آن کشور به سر برده است.

در آن برهه، حزب مصر الفتاة، یکی از فعال‌ترین احزاب سیاسی مصر به شمار می‌رفت و روزنامه ارگان آن «الصرخة» ـ فریاد ـ در تیراژی حدود صد هزار نسخه انتشار می‌یافت که در آن ایام، تیراژ بسیار بالایی به حساب می‌آمد.

احمد حسین با گرایش‌های سیاسی ـ اجتماعی چپ‌گرایانه، سرانجام، «الحزب الاشتراکی» را با موضع‌گیری سوسیالیستی حاد تأسیس نمود و به مبارزه خود، شدت بخشید و بارها به زندان افتاد...

احمد حسین، تحت تأثیر نهضت ملی ایران، نامه سرگشاده‌ای خطاب به آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق نوشت که در روزنامه مصر الفتاة ـ دسامبر 1951 ـ در قاهره منتشر گردید و مورد استقبال اسلام‌گرایان، به ویژه اخوان‌المسلمین و در رأس آنها شهید سید قطب قرار گرفت و در واکنش به انتشار آن نامه، شهید سید قطب یادداشتی را در نشریه سازمان منتشر ساخت که ترجمه آن را در این کتاب آورده‌ام.

احمد حسین در سپتامبر 1982 م ـ ذوالحجه 1403 ـ در قاهره درگذشت و البته راه او را برادرش عادل حسین ادامه داد و با تأسیس «حزب العمل» و نشر روزنامه «الشعب» به مبارزه بی‌امان بر ضد رژیم حاکم ادامه داد... و سرسختانه و شجاعانه از انقلاب اسلامی ایران پشتیبانی نمود و توطئه‌های امپریالیسم و صهیونیسم را در مصر و بلاد عربی افشا کرد و با گرایش رسمی به حرکت اسلامی و دوری کامل از جناح چپ مارکسیست مصر، راه نبرد خود را مشخص نمود ولی رژیم مصر، روزنامه «الشعب» را توقیف ساخت و عادل حسین را به زندان انداخت!

وی در همین برهه، کتابی درباره «انقلاب اسلامی در ایران» تألیف و منتشر کرد که مورد استقبال جوانان و اسلام‌گرایان قرار گرفت...

عادل حسین، برادر عزیز و دوست صمیمی اینجانب بود و دو سه بار به دعوت ما، برای شرکت در کنفرانس‌های اسلامی منعقد در تهران، به ایران آمد و در مجالس رسمی نمایندگی سیاسی ایران در قاهره هم همواره شرکت می‌کرد... و متأسفانه پس از دیداری، همراه برادر احمد سیوفی، به عنوان استفاده از تعطیلات رسمی، به روستای خود رفت و در ماه مارس 2001م در همانجا درگذشت و در قاهره به طور باشکوهی تشییع شد و اینجانب نیز در آن شرکت نمودم.

4ـ پیوست چهارم در رابطه با نامه سرگشاده دکتر سعید رمضان به آیت‌الله کاشانی می‌باشد. ایشان، داماد شهید شیخ حسن البنا، مؤسس و مرشد سازمان اخوان‌المسلمین، و از شخصیت‌های برجسته و عالی‌رتبه سازمان اخوان‌المسلمین مصر است که در کنار مرشد خود، در زمینه‌های سیاسی، فرهنگی، رسانه‌ای و... پیشتاز بود و از نقطه نظر نطق و خطابه، در میان رهبران اخوان، یگانه و بی‌نظیر به شمار می‌آمد... وی نخست، مدیریت «الشهاب»، ارگان رسمی سازمان اخوان‌المسلمین، را به عهده گرفت و سپس به عنوان سردبیر ماهنامه تئوریک «المسلمون» انتخاب شد که در آن، شخصیت‌های برجسته‌ای چون شهید سید قطب مقالاتی می‌نوشتند.

... او پس از توطئه دیکتاتوری سرهنگ عبدالناصر حاکم بر مصر و قتل عام رهبران اخوان‌المسلمین، توانست به «سوریه» بگریزد و مجله «المسلمون» را از دمشق منتشر سازد، سپس در کشورهای مختلف اسلامی و عرب، به فعالیت‌های تبلیغی خود ادامه داد و سرانجام در «ژنو» استقرار یافت و مؤسسه «مرکز اسلامی ژنو» را تأسیس نمود و نشریاتی به زبان‌های: عربی، آلمانی، انگلیسی و فرانسوی منتشر ساخت و در کنفرانس‌های بین المللی، حضوری فعال در نشر اندیشه اسلامی و دفاع از حق داشت...

سعید رمضان در سفری به ایران، در دوران شکوفایی نهضت ملی شدن صنعت نفت، به محضر آیت‌الله کاشانی رسید و تحت تأثیر معنویت و صداقت او قرار گرفت و طی نامه سرگشاده‌ای، آرزوها و ایده‌های خود را با ایشان در میان گذاشت...

این نامه در ماهنامه «المسلمون» چاپ دمشق، سال دوم، شماره 4 منتشر گردید که ما متن کامل ترجمه آن را در این پیوست نقل می‌کنیم.

سعید رمضان در تابستان 1995م در ژنو درگذشت. وی وصیت نموده بود که در مکه مکرمه و یا مدینه منوره به خاک سپرده شود که دولت بنی‎سعود با آن موافقت نکرد... فرزندش طارق رمضان، که از شخصیت‌های برجسته علمی ـ فرهنگی اسلامی در اروپا است، جنازه او را به مصر برد و در قاهره به خاک سپرده شد.

5ـ پیوست پنج، خلاصه‌ای از گزارش مشروح محمد حسنین هیکل، مورخ و روزنامه‌نگار معروف مصری، در اوج شکوفایی نهضت ملی ایران است که سالیانی پیش آن را ترجمه کرده‌ام و اینک به تناسب موضوع کتاب، نقل می‌شود.

6ـ در پیوست شش، خلاصه‌ای از اسناد مربوط به مبارزه صریح و شفاف آیت‌الله کاشانی در مسئله کشف حجاب اجباری رضاخانی، با شرحی کوتاه، خواهد آمد که نشان‌دهنده التزام عملی و همه‌جانبه آیت‌الله کاشانی در دفاع از مسائل و احکام اسلامی است...

7ـ پیوست هفت اشاره‌ای است فهرست‌وار به موضع‌گیری حزب توده در قبال مسائل نهضت ملی ایران، به ویژه شخص آیت‌الله کاشانی، که در واقع موضع کاملاً ضد ملی و ماهیت مزدوری این حزب را نشان می‌دهد...

8 ـ پیوست هشت، شامل چند مقاله کوتاه از ملی‌گرایان و حزب توده درباره آیت‌الله کاشانی و چند کاریکاتور و سند و عکس مربوط به دوران نهضت ملی و ظلم و ستم ملی‌گرایان و حزب توده و ارگان‌های رسمی رسانه‌ای وابسته به آنها ـ باختر امروز، پرخاش، شورش، جبهه، به سوی آینده، شهباز، چلنگر و... ـ می‌باشد که می‌تواند ماهیت این آقایان! فرصت‌طلب را به طور شفاف و کامل روشن سازد.

توضیحات بیشتر در این باره، در آغاز پیوست هشت خواهد آمد.

سید هادی خسروشاهی

قم: 15 تیر 1396